ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
قبل از شروع متن از همگی بابت غرغرهای خاله زنکی معذرت میخوام ولی باید بنویسم
هفته دوم خرداد همسر با خانوادش قرار شمال گذاشتن.خانوادش میان تهران چند روزی هستن میریم و برمیگردیم.اما قسمت پر از حرص ماجرا اینه که اونا ماشین نمیارن و میخوان با ماشین ما 6 نفری بریم یعنی 4 نفر ادم گنده با وزن های 70 الی 80 کیلو(البته به جز من) باید عقب بشینیم.
من تا برم و برگردم دیوونه میشم رسما از دست این همه بی ملاحظگی.
اصلا حوصله مهمون،جمع کردن کلی وسیله برای این همه ادم و ... ندارم
این ها در حالیه که همسر چند وقتی هست اصلا رانندگی نمیکنه و هر جا که بخوایم بریم من باید رانندگی کنم حتی صبح ها من همسر رو میرسونم سرکار ..اما اینجا میخواد تا شمال رانندگی کنه.
به شدت عصبانیم
امسال دوباره برای ایتالیا اقدام کردیم که یکی دو تا کشور دیگه رو ببینیم.اینکه از یک سفارت چند تا ویزا بگیری باعث میشه راحت تر برای دفعات بعدی ویزا بدن و دلیل درخواست دوباره مون از این سفارت همین بود.من و همسر هر دو مون دو تا شینگن داشتیم و در کمال ناباوری با همون مدارک پارسال ریجکت شدیم.
این جمله ترند شده رو حتما شنیدید که "اگر پول داشته باشی ایران بهترین جا برای زندگیه"
پس چرا برای یک مسافرت رفتن باید کلی تو صف ویزا باشی مدارک جمع کنی کلی هزینه کنی اخر هم ریجکت بشی؟؟
کاری که شهروند بقیه کشورها فقط و فقط با خرید بلیط عازم سفر میشن!!
سریال ،ریالیتی شو یا نمیدونم هر چی که اسمش هست "عشق ابدی" رو دیدید؟؟؟
اگر ندیدید نبینید لطفااااا
برای وقتتون گوشتون و چشماتون احترام قایل بشید و نبینید
دیشب فکر میکردیم وقتی جدایی دوتا شریک کاری اینقدر سخته و عذاب آوره جدایی از شریک عاطفی چقدر میتونه عذاب آور باشه مخصوصا که پای نفر سوم و بچه یا بچه هایی در کار باشه و زن و مرد بخوان سواستفاده کنن از بچه ها.
وقتی شریک همسر گفت بیایید بابت وسایل و فروششون صحبت کنیم حقیقتا دلم گرفت وسایلی که با کلی ذوق و شوق خریده شده بود.
شریک همسر اصرار داره که بگید من چیکار کنم. تکلیف ما مشخص هست جای دیگه ای و با اشخاص دیگه ای کار میکنیم ولی ایشون جایی رو ندارن و هزینه های زندگیشون بسیار بالاست.پسرش انگلیس درس میخونه و با پوند 120 هزار تومن باید براش هزینه بشه. از اونجایی که مدیریت مالی ندارن و فکر میکردن این شرکت همیشه هست هزینه های شخصی بسیار بالایی دارن وهمین ها باعث شده هر جایی نتونه کار کنه. جالبه بدونید این شخص مستاجر هست اما پسرش انگلیس درس میخونه و دخترش مدرسه بین الملل.
حالا حساب کنید این شخص با این مدیریت مدیرعامل شرکتی بود که بالای ده نفر کارمند داشت .مدیریت مالی شرکت رو هم این شخص به عهده داشت.پر واضحه که با این شخص سرانجام شرکت چی باید میشد.جالب این بود که هر روشی ما گفتیم قبول نکرد تا اینکه ما بیخیال شرکت شدیم و رفتیم.حالا التماس میکنه برگردین که دیگه نوش دارو هست بعد از مرگ سهراب
ناراحتی الان ما بیشتر برای این شخص هست.امیدوارم که بتونه ادامه بده. با همه ضررهایی که به ما زد و همه سندسازی های مالی که انجام داد تا بتونه برداشت بیشتری کنه.
از اون طرف هم همسر دوباره رفته تو فاز افسردگی و مریضی و واقعا من نمیدونم باید چیکار کنم