parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

چی بگم

چهارشنبه بعد از این که ساعت ۲ و نیم رفتم خونه سریع اماده شدم که برم باشگاه.تا ساعت ۴:۳۰ هم باشگاه بودم با حرکات سنگین پا.طوری که مویرگ  پشت ساق پام پاره شده بود و کمبود شد.

بعد از این که اومدم خونه سریع دوش گرفتم .شام درست کردم و کل خونه رو گردگیری و جارو کردم .به خیال خودم ساعت ۷:۳۰ کلاس زبان داشتم.نشستم پای لپ تاپ و تازه پیام های تیچر رو دیدم که چرا انلاین نیستی بعله کلاس ۷ شروع میشد و من بی حواس نمیدونم چرا فکر کردم ۷ و نیم هست

می خواستم چهارشنبه تمیزکاری رو انجام بدم که پنج شنبه و جمعه وقد استراحت و تفریح داشته باشیم اما با جناب همسر قهر کردیم.

خنده داری بدون دعوا قهر

هر وقت چهارشنبه در اوج خستگی و شلوغی تمیزکاری خونه رو هم انجام میدم له امید اخر هفته خوب همه چی خراب میشه نمیدونم چه سری هست!!!!

البته دیشب سرکشتن یک پشه که نمیزاشت بخوابیم صلح برقرار شد.

امروز هم اول صبح شنیدم که بیمارستانی که داداش کار میکنه داره تعدیل نیرو میکنه و برادر جان هم جزوشون هست.

گرچه بیمارستان خوبی نبود حقوق خیلی ناچیز داشت و با تاخیر دو سه ماهه پرداخت میکرد اما سرگرمی برای برادر بود.فکر کنید هنوز حقوق اسفندی که زیر ۱۰ تومن هست رو پرداخت نکردن.

دلیل تعدیل نیرو هم نداشتن پول هست اخه این همه پول میگیرین از بیمار پس کجا میره

ای بر پدر اون تامین  اج تماعی لعنت که همه رو به خاک سیاه نشونده


معرفی فیلم

1- فیلم old boy: بسیار زیبا و قشنگ .با داستانی متفاوت

2-فیلم hichiki یک فیلم هندی بسیار آموزنده

3-فیلم just mercy بسیار زیبا و اموزنده

4- فیلم twilighit که بد نبود و خیلی پیام خاصی نداشت.

5-اگر تهرانید تئاتر جاده چالوس که خوب بود و طنز زیادی داشت البته با بچه نمیشه دید

سال جدید

یک ماه از سال جدید هم گذشت

چرا ننوشتم؟   نمیدونم

دیگه گفتن از تعطیلات مزه ای نداره فقط اینو بگم که چند روزی هست که از تعطیلات برگشتیم و عملا برای فروردین حقوقی در کار نیست.

امسال میخواهیم کمتر خرج های بیهوده کنم و بیشتر برم سمت پس انداز البته اگر قیمت دلار بزاره و حقوقمون کفاف بده و منم روی قولم بمونم

چقدر درگیر آدم های نادانی شدیم هوف!!!!

همسر رفته ماموریت با هواپیما و یک جای خطرناکی در کشور در مقابل دشمن فرضی

تا برگرده خون دلها باید خورده شود.

چقدر هوا دلچسبه .به جای عید باید اردیبهشت تعطیل بود و همش به تفریح و جنگل و کوه و کمر می گذشت.

زبان خوندنم در فاجعه ترین حالت ممکنه .باشگاه هم بعد از یک ماه دوباره از سر گرفته شد.

چقدر پراکنده نوشتم

خداحافظ1402

و باز هم یکسال دیگه گذشت

سفر نوروزی ما که اغلبش کاری هست از پنج شنبه شروع شد.همسر رفته سراغ کار قرار بود برای ۲۹ اسفند برگرده که الان گفت شاید اینطور نشه و عید رو همونجا بمونه امیدوارم اینطور نشه و حداقل دو روزی بیاد تا باز با هم بریم .الان در  خانه پدری هستم.

ترجیح میدادم این روزهای اخر سال تهران باشیم که عملا هیچ سالی اینطوری نمیشه.

امیدوارم سال خوبی برای همه مردم کشورم باشه.به امید آزادی

۱ فروردین نهمین سالگرد فرشتمون هست باورم نمیشه ۹ سال گذشته باشه.چه روزگاری بود

پیشاپیش سال نو همگی مبارک دوستان روزگار بر وفق مرادتان

امیدوارم اشک هایی که در ۴۰۲ ریختین باعث سبز شدن و شکوفا شدن درخت آرزوهاتون توی ۴۰۳ بشه

پند و اندرز

۱-اگر عکسی دارید که میخواهید ترجمه بشه گلی دارید که میخواهید بدونید اسمش چیه طرز نگهداریش چیه یا هر عکسی که دربارش توضیح میخواین google lenz رو بزنین و کیف کنید

۲- جمعه گذشته رفتیم سینما برای فیلم هاوایی،گرچه میدونیم فیلم های ایرانی خصوصا کمدی ها محتوایی ندارن اما رفتیم جاست فور فان

حدس میزنید چند نفر اومده بودن؟؟؟؟ با ما ۵ نفر!!!! اخر سال چقدر همه سرگرم هستن  راستش حال و هواش مثل دیدن فیلم توی خونه بود.

۳-خیابونها و بازارها به شکل فاجعه باری شلوغ هستن اما مغازه دارها شاکی از وضعیت فروششون.این نشون میده مردم فقط برای تماشا میان.

۴-هنوز تکلیف سفر کاری عید مشخص نیست و ما پا در هوا هستیم که باید چه کنیم