parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

دوراهی

به دوراهی خوردم که واقعا موندم چه باید کرد

شغل جناب همسر به صورت پروژه ای هست و هر پروژه در یک شهر

الان تقریبا یک ماه هست که اراکه.عید من پیشش بودم و بعد از ۱۳ اومدم و ایشون هنوز اونجا هست و تنها.یکی دو روزی اخر هفته اومد و دوباره برگشت.گفت میخای چیکار کنی من دیگه دایم باید از این شهر به اون شهر برم میخای اینجوری هر کدوم تنهایی زندگی کنیم؟

حالا من باید یا تنها بمونم و برم سرکار و به همین اخر هفته ها اکتفا کنم

یا

قید کار و پولش و موقعیت اجتماعیش رو بزنم ولی در عوض همراه همسر بشم و بریم این شهر و اون شهر که هم تفریح هست و هم کار

تنها دلیلی که باعث میشه ذره ای مردد بشم در مورد رها کردن شغلم اینه که به شدت جای خوبیه مدیرعامل بسیار ادم با شخصیت و فهمییده ای هست 

اما از اون طرف تفریح و مسافرت و بودن در کنار همسر خیلی می ارزه.

انتخاب خودم گزینه دوم هست .

تجربه این جور زندگی رو دو ماه داشتم که رفته بودیم اذربایجان غربی.خیلی خوب بود درسته که من روزها تنها و بیکار بودم اما کلی اون قسمت ها رو گشتیم جاهایی دیدیم که رویایی بود به کشور دوست و همسایه ترکیه سر زدیم و اتفاقات خوبی افتاد.

به هر حال این ترک کار باید اتفاق بیوفته

جالب اینجاست که اینجانب اخلاق مزخرفی دارم و از الان نگران هستم که کسی که جای من میاد بتونه دلسوزانه کار انجام بده چون همون طور که گفتم مدیر انسان شریفیه و برنامه هاش برای من بلند مدت بوده

نظرات 1 + ارسال نظر
الهه دوشنبه 30 فروردین 1400 ساعت 16:31

سلام اجی خوبی ان شاءالله هر چی خیره همون بشه برات اجی فردا و ۱ اپم وقت داشتی بهم سر بزن

سلام ،برا همه ایشالا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد