parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

ما برگشتیم

ما برگشتیم

بعد از یک مسافرت طولانی،پر استرس پر از تجربه ما به خونه برگشتیم

در کل مسافرت خوبی بود پر از تجربه های جدید بود برای من و همسری

شب پرواز در فرودگاه امام مسئول پذیرش فرودگاه مقصد چمدون ما رو کشور دیگه ایی زده بود اشتباها (احتمالا یا خواب تشریف داشتن یا با همسرشون دعواشون شده بود)و وقتی  ما رسیدیم مالزی خبری از چمدون نبود وقتی پیگیری کردیم فهمیدم چمدون  هامون در مسقط پایتخت عمان هست و مجبور شدیم با اون انگلیسی نصفه ونیمه فرم پر کردیم و بعد از 4-5  روز چمدون ها رسید فکر کنید ما از ایرانی میرفتیم که زمستون هست و هوا سرد با لباس بافتنی و پالتو و وارد کشوری شدیم که عملا تابستون بود با هوایی شرجی و بسیار گرم...بدون لباس

انقدر از دست اون خانوم ناراحت بودم که قرار شد ازش شکایت کنیم

اما مالزی کشوری بسیار پیشرفته برخلاف تصور ایرانیان با مردمانی مهربان با ادب که به خاطر کوچکترین خرید ازت تشکر میکردن و باقیمانده پول رو دو دستی بهت برمیگردوندن

تمام مردم انگلیسی رو خوب خوب حرف میزدن و راحت با یک کلمه حرف زدن ما متوجه منظورمون میشدن

فرهنگ رانندگیشون هم که بیست

کشوری ازاد با مردمانی که همه جور لباسی می پوشیدن.عده ایی کاملا مذهبی و عده ای هم با تاپ و شلوارک در کنار همدیگر...کشوری که 5 بار در روز صدای اذان رو میشنوی ولی هیچ چیزش اجباری نیست

این جور مسافرت ها غم ادم رو زیاد میکنه چون وقتی مقایسه میکنی مردمی که تا 100 سال پیش در جنگل زندگی میکردن و حالا ارزوی توست که روزی به انها برسی...مردمی که رفتن به مک دونالد شاید یک ارزوشون باشه اما محرومن از خرید کردن با هر برندی که میخان تا خیلی چیزهای دیگه

غذاهای متفاوت زیادی رو امتحان کردیم .رستوران های مختلف رفتیم از رستوران های عربی تا مراکشی و غذاهای خیابونی مالزی .حتی جالب بود که وفتی رستوران مراکشی رفتیم اول فروردین به تقویم ایران بود و گارسون رستوران وقتی فهمید ایرانی هستیم عید ررو بهمون تبریک گفت .رستورانی که مال حلب سوریه بود و شاورما داشت که شبیه کباب ترکی بود اما خوشمزه تر و خیلی تند.البته من چند تایی کنسرو برده بودم که روزهایی که خیلی خسته بودیم و دوست داشتیم زودتر برگردیم هتل همون ها رو میخوردیم همراه با برنج که اون و هم مقداری برده بودم.اما حیف بود اون همه غذا رو تست نکنی .میوه هایی که در عمرمون اصلا ندیده بودیم و اصلا اسمشون رو هم یاد نگرفتیم.حتی پرتقال رو دونه ایی میفروختن و فرهنگی که برامون عجیب بود قسمت  شیرین سفر هم خریدش بود که گاهی من تنهایی هم میرفتم.دوستان هندی هم پیدا کردیم که خیلی بامعرفت بودن.

دوتا عکس اول عکس هتلمون هست سویتی بسیار تمیز و شیک در مرکز شهر با قیمتی بسیار مناسب

این عکس هم نمایی از خیابون از تراس هتل.عکس بعدی فاصله بین ماشین ها و حرکت کردن بین خطوط رو خودتون ببینید

این هم انواع میوهای متفاوت که همشون رو دونه ای می فروختن


اما در برگشت چون با هواپییمایی عمان سفر میکردیم این هواپیمایی یک روز ویزای رایگان به همراه یک شب اقامت در هتل 5 ستاره این شهر همراه باغذا بهمون داد به خاطر جبران اشتباهی که ایران انجام داده بود..چیزی که در ایران برای هرکس تعریف کردیم شگفت زده شد که یک ایرلاین چه کارها که نمیکنه که نکنه یک مسافرش رو از دست بده واقعا تجارت جهانی به این میگن

خلاصه این طور شد که از خیر شکایت گذشتیم (البته اون هواپیمایی نمی دونست که ما همچین قصدی داریم)

سفری متفاوت بود با تمام سفرهایی که تا اون روز داشتیم.اگر قصد سفر رو دارین حتما مالزی رو بهتون پیشنهاد میکنم.پشیمون نمیشد.اگر هم مثل ما خودتون بدون تور برید که خرجتون نصف میشه.

فکر کنید اون عکس تله کابین که گذاشتم شهری بود در حدود 40 کیلومتری کوالالامپور که ما با بلیط رفت و برگشت و هزینه تله کابین دونفری حدود 50 هزار تومن شد در صورتی که کسانی که با تور اومده بودن نفری 50 دلار داده بودن یعنی در حدود 200 هزار تومن

به خودتون اعتماد داشته باشید و اگر کمی انگلیسی بلدید حتما حتما بدون تور برید هزینه سفر هم شاید از اندازه یک کیش رفتن داخل ایران باشه