parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

توفیق اجباری

بالاخره توفیق اجباری سفر به شمال نصیبمون شد و بعد از چند سال دریای خزر رو زیارت کردیم

اولین مقصد گرگان بود که از جاده جنگل توسکستان رفتیم جنگلی بی نظیر با درختانی هزار رنگ و قسمت هایی پوشیده از برف


شب رو منزل عمه جان خوابیدیم و صبح راه افتادیم به سمت نکا جایی که همسر کار داشت تقریبا تا ظهر کارش طول کشید و من هم کنار دریا لذت میبردم.البته اگر از غم دیدن  ریختن پسماندها به داخل دریا فاکتور بگیرم.



ظهر حرکت کردیم سمت چالوس تا از اون مسیر برای اولین بار برگردیم تهران.

بعداز نکا رفتیم ساحل فرح آباد تا تجدید خاطره ای کنیم قبلا ها از طرف کار همسر و قبل تر از اون از طرف کار پدر جان مقصد همیشگی سفرهای شمالی مون بود.

ناهار رو همون جا کنار دریا خوردیم که بسیاااار عالی بود.ماهی کپور که اصلا بویی از ماهی نمیداد.

بعد از ناهار حرکت کردیم  از شهرهای بابلسر نور و محمود آباد گذشتیم هر کدوم رو کمی گشتیم و لب دریاشون رو هم رفتیم توی سایت های بومگردی دنبال کلبه های جنگلی بودیم که جایی پیدا نکردیم.رفتیم سمت چمستان و جنگل نور با نرم افزار های مسیر یاب از ترسناک ترین و خلوت ترین جاده ممکن رسیدیم به جاهایی که اگر روز بود منظره بی نظیری داشت اما برای اقامت شب خیلی مناسب نبود.این شد که باز حرکت کردیم به سمت شهر بعدی.

چقدر فاصله نزدیک شهرها در شمال قشنگه به فاصله حداکثر ۲۰ کیلومتر وارد شهر بعدی میشه و اصلا خبری از کمربندی و این چیزا نیست و مستقیم شهر رو رد میکنی .در حال طی کردن مسیر بودیم که اقامتگاه سی سنگان رو دیدم تمیز عالی و با ویو دریا و میشد گفت با قیمت مناسب


شب رو خوابیدم شام هم چون خسته بودیم مجبور شدیم صبحانه فردا رو بخوریم و ساعت ۱۰ خوابیدیم تا فردا رو با تمام قوا شروع کنیم.

صبح میخواستم املت درست کنم تمام وسایل محیا بود جز تخم مرغ .این شد که تصمیم گرفتیم توی مسیر صبحانه بخوریم اول صبح رفتیم تماشای دریا و بعد هم حرکت کردیم به سمت نمک آبرود

بین راه هم املت خوردیم که بسیار عالی بود و دوباره ادامه مسیر 

و رسیدیم نمک آبرود ورودی تله کابین ۵۵ تومن بود وارد محوطه شدیم بلیط گرفتیم هوا عالی بود نه خبری از بارون بود و نه مه پس بهترین موقع بود که بریم تله کابین.بلیطش نسبتا بالا بود دو نفری ۲۸۰ تومن.

سوار شدیم خیلی خلوت بود و انتظار زیادی نکشیدیم منظره بی نظیر .




ایستگاهی که نگه داشت هم عالی بود جنگلی بکر وپر از دار و درخت و محل استراحت و تفریح.

پل معلق و  زیپ لاین   هم داشت که من و همسر اهلش نبودیم.

بعد از تله کابین راه افتادیم سمت چالوس.جاده خیلی شلوغ بود و چون صبحانه مفصلی هم خورده بودیم برای ناهار جایی نگه نداشتیم تا نزدیک تهران که توی راستوران بین راهی ناهار خوردیم که اصلا خوب نبود قسمتی از مسیر هم بارونی و حتی برفی بود.

و این طوری مسافرت ما به پایان رسید با اینکه کل این مسافرت دو روز بود اما خیلی خوش گذشت و به نظر خودم تایمش هم کافی بود

مقصد سفر شمال بعدی ان شاالله استان گیلان هست.

دردناکه

همسر بابت مذاکراتی رفته عراق ،سه شهر بغداد،نجف و کربلا رو رفته.

اما دردناک کجاست  این که اون راحت با واتس اپ اونجا میتونه کار کنه و خبری از فی-لتر کردن انواع و اقسام اپ ها نیست.امروز بهش گفتم چند تا وی پی ان خوب دانلود کن و بعد از گفتن این حرف  تازه باور کردم که کشورهای جنگ زده و عقب مانده هم از ما آزادی بیشتری دارن.