parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

توقیف خودرو

دیروز همون دکتر معروف نوبت داشتم راستش نمیخاستم برم .معدم به شدت دوباره بهم ریخته بود و تصمیم گرفته بودم دوباره برم پیش دکتر این شد که اول وقت رفتیم تا بهمون نوبت بده گفت برو ساعت هشت بیا.از اون طرف هم اون دکتر ساعت 6 نوبت داشتم گفتم توی این فاصله برم شاید زود نوبتم شد حالم اصلا خوب نبود و اون روز فقط دو سه تا قاشق غذا خورده بودم.حالت تهوع هم داشتم.

خلاصله که دکتر زنان تقریبا یک ساعتی نشستیم تا نوبتم شد وقتی بهش گفتم گفت یادمه مال 5-6 سال قبل بود درسته؟ منم گفتم اره اگه دخترک نازنینم الان بود امسال باید میرفت پیش دبستانی ای خدا....

حقیقتش وقتی که ما از دکترم شکایت کرده بودیم همین خانوم دکتر و 4 تای دیگه قاضی های پرونده ما بودن در واقع رفقای دکتر براش قضاوت میکردن و همین دکتر گفت که چون شما پیشینه ای نداشتین نمیشد بیماری رو پیدا کرد  به هر حال پای خودش هم گیر بود چون من پیش خودش هم رفته بودم و به همین دلیل و اینکه همسرم همش با بغض اون روز توی پزشکی قانونی از وضعیت سخت دخترمون میگفت و جمله ای گفت که تا ابد یادم نمیره...گفت خانوم من شده 40 کیلو از غصه این بچه..من تقریبا 52 بودم قبل از بارداری اما بعد از بارداری به 40 رسیده بودم از غصه و تنهایی و درد و رنجی که شاهدش بودیم..خداروشکر اون روزا تموم شد

و به همین دلایل و اینکه گفت بیماری شما نادر بود خانوم دکتر مذکور یادش بود ولی اطلاعاتش خوب بود گفت چون ژن رو دارید دیگه مشکلی نیست و اینکه بهتره به جای امینوسنتز از جفت نمونه برداری بشه جوابش زودتر میاد و دقیق تره و همین

اما وقتی از مطب برگشتیم از ماشینمون خبری نبود زنگ زدیم 110 که گفتن بله توقیف شده و در پارکینگ به سر میبره به علت پارک کنار بانک کوثر...خیلی مسخره هست نه چون بانک متعلق به ارتشه.همسر من هیچ وقت خلاف نمیکنه تند نمیره به هیچ وجه دوبله پارک نمیکنه چون خیلی مقیده که حق خیلی از انسانها اینطوری پایمال میشه.اما حالا ماشینمون در پارکینگ به سر میبرد به قول همسر میگفت اگه دوبله پارک کرده بودم و میبرد اصلا ناراحت نبودم چون خیلی از ماشین ها در اون قسمت دوبل بودن و جالبه که فقط ماشین ما رو برده بودن.خلاصه که ازدیشب گرفتار خلافی و افسر و پارکینگ هستیم تا همین امروز که بالاخره با پرداخت نزدیک 200 هزار تومن ماشینمون آزاد شد

به زور من خودم رو به مطب دکتر بعد رسوندم و اونجا هم با یک ساعت نشستن بالاخره رفتم تو.دکتر فوق العاده انسانی هست و بهم گفت باید زخمت تا الان خوب شده باشه انقدر اضطراب نداشته باش زندگی رو راحت بگیر.گفتم دکتر زندگی به ما سخت میگیره.

خلاصه خیلی مهربونانه گفت بلند شو برو و کمتر فکر و خیال کن و بهم ارام بخش داد.بهش گفتم دکتر من گشنه موندم که اندوسکوپی کنی گفت پاشو برو احتیاج نداری خلاصه که با انرژی که بهم داد و به لطف ارام بخش از دیشب یکم بهترم.

حدود ساعت 11 بود که خسته و کوفته بدون ماشین برگشتیم خونه

اینم از مملکت گل و بلبل ما.البته من همیشه میگفتم چرا این پلیس ها این همه ماشین خلافکار رو جریمه نمیکنن و واقعا خوشحال میشیم اگه همه جا قانون برقرار باشه اما نه اینکه چون این کار درامد زاست پس هر ماشینی رو به عناوین مختلف توقیف کنیم.اونجا خیلی از ماشینا بودن که جریمه های سنگین داشتن و به همین دلیل نمیتونستن ماشینشون رو ببرن

اضافه نوشت: دیروز توی مطب دکتر یک خانومی جنسیت بچش مشخص شد و دختر بود همسرش و همسر من بیرون از مطب بودن وقتی خانوم به شوهرش میگه شوهر ناراحت میشه و میگه ای بابا..همسر شاهد بود وقتی اومدیم خونه برام تعریف کرد و با یک حسرتی میگفت که مطمئن بودم حاضره کل دنیا رو بده خدا دوباره بهش دختر بده و چقدر متاسف بود برای مردی که نمدونه چه گنجی رو خدا بهش داده...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد