parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

خاطرات وکالت خواهر

یکی از خواهرها وکیلیه و پرونده هایی که جالب باشه رو برای بدون اسم و نشانی طرف تعریف میکنه(البته که ما اصلا نمیشناسیم اون ها و خواهر هم پرونده های آشنا رو اصلا به مانمیگه طوری که شده بعضی مواقع به مامان میگن ما رفتیم پیش دخترت بابت فلان کار و مامان میگه دخترم اصلا به مانمیگه

چند روز پیش پرونده جالبی رو تعریف کرد برای من ،منم به ذهنم رسید خوبه اینجا بگم هم تجربه ای هست برای بقیه هم فکر کنم جذاب باشه.یکی دیگه هم یادم اومد که توی یک پست دیگه مینویسم

از این به بعد خاطرات وکالت خواهر رو با همین عنوان براتون مینویسم

از زبان خواهر

یک خانمی با دو تا بچه اومد پیشم برای طلاق در واقع اول میخواست مهریه اش رو بگیره چون پدر و مادرش فوت کرده بودن و هیچ پولی هم نداشت این مهریه براش خیلی مهم بود که حداقل بتونه باهاش جایی بگیره

اومد پیشم و گفت که من هیچ پولی ندارم که بتونم به عنوان پیش پرداخت بهتون بدم اما اگر مهریه ام رو بگیرید بعدش میتونم باهاتون حساب کنم مهریه هم به اندازه سال تولد بود ۱۳۶۴

من قبول کردم که بدون پول شروع کنم راستش پرونده برام جذاب بود اول از همه بهترین راه حل توافق بود به شوهر سابق زنگ زدم و پیشنهاد۵۰۰

میلیونی دادم که به نظرم خیلی خوب بود.از اونجایی که طرف هم وکیل گرفته بود وکیل طرف این مبلغ رو قبول نکرد و گفت با سیصد میلیون راضی میشه که به نظر ما خیلی کم بود این شد که توافق صورت نگرفت و طرف قبل از اینکه ما رای به مصادره اموال بدیم تمام اموالش رو از نام خودش خارج میکنه این رو هم بگم که خیلی پولدار بوده .

از اونجایی که حق یک زن در حال ضایع شدن بود در این گیر ودار بابای طرف هم فوت میکنه و چون بابای طرف هم خیلی پولدار بوده کلی مال و اموال به شوهر سابق ارث میرسیده و میشد که این اموال توقیف بشن حکم توقیف اموال رو گرفتیم به همون نسبت که شوهر سابق سهم داشته.

اما شوهر سابق و خواهر و برادرها با هم تبانی میکنن  و یک صلح نامه مینویسن با کمک وکیل مربوطه که به تاریخی که بابای طرف هنوز زنده بوده و دراون صلحنامه تمام اموال رو مثلا پدرصلح میکنه به یکی از خواهر ها.

با همین صلح نامه میرن تمام امول توقیفی رو خارج میکنن

هر چی ما میخواستیم بگیم که این صلح نامه مشکل داره میگفتین شما نمیتونی ایراد بگیرید چون به شما مربوط نمیشه

به موکل گفتم باید اماده شی بریم پیش رییس دادگستری و بهش یاد دادم چی بگه.

خودم هم گفتم این درسته که بخاد حق این زن اینطوری پایمال بشه خود رییس دادگستری هم میدونست که کار قاضی رفع توقیف اشتباه بوده اما میگفت نمیشه الان کاری کرد یکم صحبت کردیم و موکل گریه کرد و اومدیم بیرون و قرار بود اخر هفته رای نهایی بیاد وکیل طرف مقابل گفته بود اگر رای عوض بشه من پروانه وکالتم رو میبوسم میزارم کنار اینقدر که مطمئن بود همه چی به نفعشون هست

رییس دادگستری گفته بود نمیشه اما با قاضی صحبت کرده بود و صلح نامه ابطال و دوباره تمام اموال به اسم پدر شوهر درامد.

حالا من به شوهر سابق گفتم ما با یک میلیارد و نیم توافق میکنیم چون طمع کردی و له وکیلت هم بگو یادت هست درباره پروانه چی گفتی

اما موکل من کلی پیش من گریه کرد و دعا کرد و گفت تو بدون پول دست یک زن تنها و بی پول رو گرفتی امیدوارم هر چی میخای خدا بهت بده.

دعاش کلی برام ارزش داشت

این هم از داستان امروز.....

نظرات 2 + ارسال نظر
طیبه چهارشنبه 23 تیر 1400 ساعت 18:11 http://parandehdararamesh.blogfa.com/

سلام عزیزم
باز الهی شکر
راست میگه دعای اون زن کلی ارزش داره

سلام طیبه جان ،اره بعضی موقع ها نمیشه معیارت فقط پول باشه گاهی چیزای دیگه ارزششون خیلی بیشتره

الهه سه‌شنبه 15 تیر 1400 ساعت 12:20

سلام اجی خوبی وکیل بودن صبر زیاد میخواد واقعا دست خواهرت درد نکنه که دل موکلشو شاد کرد

سلام ممنون اره همینطوره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد