parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

در جوار اقوام شوهر

یک هفته ای رفتیم شهر جناب همسر.

از یکسری مسائل که بگذریم تا حدودی مسافرت بدی نبود.فقط به شدت حوصلت سر میرفت مخصوصا که زمانش به نسبت طولانی بود.

تولد فرشتمون هفته ی دیگه هست .اونجا کیک خریدیم و دادیم فرشته های زمینی هم سن و سالش جشن بگیرن براش.

در حد انفجار

انقدر از دستش عصبانیم که دارم منفجر میشم.

اخه ادم هم انقدر ساده که همه سرش کلاه بزارن 

اه

پت و مت

ساعت 6 صبح رفتم بانک که کارم رو زودتر انجام بدم.

من:اومدم یک مبلغی ساتنا کنم

کارمند بانک :الان نمیشه ساعت باز شدن سیستم ساتنا 7:30 صبحه.

ساعت کاری رو عوض کردن اما ساعت ارایه خدماتی که نیاز به رفتن به بانک و انجامش دارن رو نه!!!!!!!!

یاد چه کارتونی افتادین؟؟؟

شهامت

توی بی ارتی بودم خیلی شلوغ بود و درست تایم باز شدن شرکت های خصوصی. همان طور که میدونید قسمت خانم ها دو تا درب داره که معمولا راننده ها یکیش رو بیشتر باز نمیکنن.دختری نزدیک به راننده و درب اول اتوبوس بود و می خواست پیاده بشه.از راننده خواست که اون درب رو باز کنه و راننده قبول نمیکرد و میگفت از اون یکی در پیاده شو.رد شدن از بین اون همه جمعیت کار سخت و زمان بری بود.دختر با داد و اصرار راننده رو مجبور کرد که در رو باز کنه .بقیه خانم ها هم همراهش شدن و به راننده میگفتن باید درب رو باز کنی.(به این میگن همبستگی)

حالا راننده لج کرده بود و حرکت نمیکرد و کولرش رو هم روشن نمیکرد ولی همین ادم های شجاع با فریادهایی هماهنگ مجبورش کردن که هم حرکت کنه و هم کولر رو روشن کنه.

این دختران  دهه 60 و 70 و 80 کولاک میکنن حالا ببینید زیر بار ظلم نمیرن و پیروز میشن.

در انقلاب های تمام تاریخ زنان نقش بزرگی داشتن