parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

بدون عنوان

چند روز پیش رفته بودم بازار خرید یهو گوجه گیلاسی دیدم و خریدم به طور ناخداگاه وقتی اومدم خونه تازه یادم اومد که رونیام چقدر گوجه گیلاسی دوست داشت و هر وقت با هم بیرون میرفتم میگفت "مامان دوجه اوچولو"  ومن هر براش میخریدم.نشستم و کلی گریه کردم که برا چی من اینا رو خریدم حالا که دیگه دخترم نیست اینا رو بخوره و چند روزی کلی حالم گرفته بود.

 
به این فکر کردم که مادرایی که جوونشون رو از دست دادن چه حالی دارن وقتی غذایی ،لباسی،کسی و خلاصه خیلی چیزهای دیگه ایی میبینن که بچشون دوست داشته..خدایا اندکی صبر
 
منتظرم همسری سفرش تموم بشه ببینم ایا راضی به ازمایش دادن میشه.خدایا مددی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد