parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

خرید

امروز همسری رو رسوندم اداره و ماشین رو گرفتم و رفتم خرید.کلی کار داشتم کارای بانکی و کلی خرید برای خونه معمولا وقتی از مسافرت میایم خیلی چیزها نداریم و باید بخریم.ساعت 8:30 رفتم که خیابونا خلوت تر باشه و زودتر کارام رو انجام بدم.

خیلی خوب بود خرید کردن همیشه برای من حس خوبی داشته هر چند برای خود خودم نبود اما همون ها هم حس خوبی داشت فقط خرید باشه حالا خرید هر چی.جالبه  بعدش هم کلی ناراحت میشم که چرا اخه اینهمه پول خرج کردم هههههه.

اصلا و ابدا هم اهل پس انداز کردن نیستم همین طور اهل طلا خریدن ولی تا دلتون بخاد اهل خرید انواع لباس و صد البته مانتو.باید رو خودم کار کنم

توی یکی از کتابهای روانشناسی خوندم که نوشته بود وقتی منتظر چیزی هستید وسایلش رو فراهم کنید منم تصمیم گرفتم چون منتظر یک نی نی دختر خوشگل هستم هر  ماه براش یک وسیله ایی لباسی بخرم.هر چند که خیلی چیزها از رونیام هست و اتاقش دست نخورده مونده اما لباس نوزادی زیادی ازش ندارم و همشون قابل نگهداری نبودن و کهنه شده بودن..

اما همین که چیزی میبینم و دوست دارم بخرم میگم نکنه اصلا دیگه بچه ایی نداشته باشم.اینا رو بخرم چیکار کنم یا نه اگه پسر بود چی.....نمیدونم

خدایا یعنی میشه روزی بیاد و لباسایی که برای عید رونیام گرفته بودم رو تنه دختر بعدیم ببینم؟؟؟؟؟؟

لباسایی یک دست سفید.............

نمیدونستم فرشته من لباس سفید دیگه ایی میپوشه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد