parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

در حد انفجار

عصبانی هستم در حد انفجار.احتمالا جمعه میرم ولایت برای یک هفته امروز برای احوالپرسی زنگ زدم به مادرشوهر فهمیدم که جمعه هفته دیگه میخان همگی برن کیش(پدر شوهر مادر شوهر-خواهر شوهر و برادر شوهر) و به همسری گفتن که شما بیاین خونه ما مواظب خونمون باشین(قبلا یکبار خونشون رو دزد زده) تا حالا دو سه بار این اتفاق افتاده و من و همسری یک هفته حتی ده روز رو اونجا بودیم تا اونها برن مسافرت و برگردن

خونشون بزرگه دو طبقه هستن و جناب آقای دزد همسایه دیوار به دیوارشون هست.همسری هم صبح تا بعدازظهر رو سرکار هستن.ضمن اینکه من اونجا حوصله ام سر میره خونه مردم.هیچ کاری هم نمی تونم بکنم.

با این اوصاف شما باشین میرید اونجا؟؟؟

در ضمن مکالمه با مادر شوهر تازه من دوزاریم افتاد چون قبلش پرسید کی برمیگردی و من هم گفتم یک هفته ای میرم.بعد از اون تازه فهمیدم چه خبره

تصمیم دارم بیشتر بمونم ولایت

از دست همسری عصبانیم که بدون اینکه به من بگه گفته میایم جالبه هنوز هم بهم نگفته ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد