parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

همسایه بد

از زمانی که این خونه رو خریدیم چند سالی میگذره و توی این چند سال تمام واحدها خود صاحبخانه زندگی میکرده و کلا مجتمع اروم و ساکتی بود با اینکه دو سه واحدی بچه داشتن اما هیچ وقت خبری از سرو صدا و بازی توی حیاط نبود و اصلا مشخص نبود که هشت واحد هستیم اما امان از روزی که یکی از واحدها فروخته شد و صاحبخونه جدید مستاجر اورد.

و این واحد واحد پایینی ماست و پارکینگشون درست کنار ماشین ما.

از روز اولی که اومدن تمام واحدها باهاشون مشکل دارن بسیار ادم های پر سروصدا شلوغ و ادم های نانرمالی هستن .مادر خانواده که همش در حال جیغ زدن و کتک زدن بچه 10-12 سالشونه.

و از اونجایی که پارکینگشون کنار ماست انقدر به شدت در ماشینشون رو باز میکنن که تمام در ماشین ما رو ضربه زدن و خراب کردن .از گفتن بهشون هم نتیجه ای حاصل نشد چند وقتی ما توی پارکینگ نزدیم اما چون هوا سرد  شد و بارون و برف شد دوباره مجبور شدیم کنارشون پارک کنیم.جالبه که اصلا قبول هم نمیکنن.

دایم در تراس رو با شدت به هم میکوبن طوری که ساختما میلرزه و فکر میکنی زلزله اومده.

کاش اول فرهنگش رو ایجاد میکردن و بعد شروع به ساختن اپارتمان. دلم خونه حیاط دار میخاد...جیبمون میگه از این هوس ها نداشته باش.

خدا نصیب هیچ کس نکنه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد