parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

اسباب کشی از رگ گردن به ما نزدیکتر است

خوب این چند وقت حسابی درگیر بودیم و هنوز هستیم.بعضی کابینت ها رو خالی کردم و بسته بندی شدن ولی هنوز قسمت اعظم ماجرا مونده.نه وقتش رو دارم نه راستش توانش رو که بسته بندی کنم.خونه جدید هم نزدیکه شاید بشه بدون کارای اضافه جابه جا شد فقط بدی ماجرا اینه که صاحبخونه ما پول پیشمون رو موقع تحویل خونه میده و فروشنده خونمون کلید رو موقع دادن مابقی پول که در واقع همون پول پیش هست.نمیدونم این وسط باید چیکار کرد.کاش فروشنده راه بیاد و زودتر کلید رو بده.

درواقع ۱۴ تیر ما باید کامل تخلیه کنیم.

انقدر خونه بهم ریخته ای داریم که بدم کلافه میشم.

مامان و خواهرا قرار بود برای اسباب کشی بیان اما خواهرا کار دارن و امتحان و مامان رو هم گفتم نیاد چون سوار قطار شدن توی این اوضاع واقعا خطرناکه اون هم با وجود دیابتی که مامان داره.

کلاس زبان هم خداروشکر تموم شد و امتحان دادیم و بار این هم از رو دوشم برداشته شد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد