parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

از کجا باید شروع کنم؟

خوب در ادامه پست قبل نه قبل ترش یک هفته تمام راهی کلانتری و آگاهی بودم .تقریبا دو هفته بعد از اون اتفاق اس ام اس اومد که سارقی دستگیر شده برای شناسایی بیاید .یک روز مرخصی گرفتم چون میدونستم کار زمانبری هم هست به امید گرفتن گوشی رفتم که خوب یک جوون 24-25 ساله رو گرفته بودن در حین سرقت که همدستش فرار کرده بود و هیچ اموالی هم ازش نگرفته بودن.یک مقدار کاغذ بازی انجام شد و من برگشتم خونه.

چون همسر نبود مامانم چند روزی اومد پیشم تا تنها نباشم بعد هم داداش و ابجی کوچیکه دو روزی اومدن و با توجه به تعطیلی روز یکشنبه اخر دی همگی با هم رفتیم ولایت.اونجا همسر هم اومد که دو سه روزی پیش هم باشیم و اون برگرده و من هم..

اما جمعه شب به صورت ناگهانی تب و لرز و بدن درد و پشت بندش سرفه...........

داداش جان با توجه به رشته اش رفتم سرم و ویتامین سی و ... خرید و منو بستت به سرم.خداروشکر کم کم بهتر شدم ولی از توی اتاق بیرون نمیرفتم باتوجه به اینکه مامان و بابام ممکنه در معرض خطر باشن.

خلاصه که هر چی بود بخیر گذشت و من تا اخر هفته موندم که بهتر بشم اما همسر برگشت سر پروژه

در همین هیر و ویر مغازه بابا رو هم دزد زد .فقط خداروشکر آژیر و دوربین داشت که دزد میترسه و فرار میکنه فقط اینو داشته باشین که جناب دزد توی مغازه قایم شده بوده و وقتی که بابا مغازه رو میبنده بعد از یک ربع شروع به حرکت میکنه که همون موقع اژیر میزنه..


جمعه هم برگشتم تهران ولی به شدت اضطراب  دارم ازتنهایی مخصوصا از وقتی درباره همسایه جدید چیزهایی شنیدم

خدا خودش آخر و عاقبتمون رو بخیر کنه 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد