parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

تجربه

یکی از اشنایان که همسرشون روشن دل هست چند ماهیه که بنایی دارن و کل وسایلشون جمع کرده هست.یک خونه ویلایی خیلی کوچیک خریدن و دارن اساسی تعمیر میکنن.خونه قدیمی و 40سال ساخت بود.من هم تریپ فردین گرفتم و گفتم جمعه من براتون ناهار درست میکنم .چون فقط یک پلوپز کوچیک برا اشپزی دارن و خیلی سخته توی اون شرایط اشپزی کردن.

ازشون پرسیدم چند نفر کارگر دارین که گفتن دوتا هستن.من هم خورشت رو خیلی بیشتر برای اینکه حداقل فرداش هم بتونن بخورن ولی برنج رو تقریبا اندازه گرفتم یکمی بیشتر.با پیمانه های پلوپز و به اندازه ای که همیشه میریختم برای هرنفر.

اماااااااا وقتی غذا رو بردم دیدم ۶ تا کارگر داره و فقط یکیشون برای ناهار رفت و بقیه موندن.واضح هست که چقدر حرص خوردم .اخه من هم پیمانه رو باید بیشتر میگرفتم چون کارگرن و زحمت میکشن و مسلما غذای بیشتری باید بخورن و هم اینکه دیگه به اندازه سه نفر غذا زیاد نداشتم.

از اینکه همشون نشسته بودن سرسفره و منتظر بودن ببینن غذا براشون چی اوردم ولیی نتونستن به اندازه بخورن کلی خجالت کشیدم گرچه نون هم بود سرسفره.کلی هم تداریک مخلفات دیده بودم اماهمشون در مقابل کمی غذا و تعارفاتی که من سیرم برام کمتر بکشید از بین رفت.

بعدش به فامیل مربوطه گفتم خوب ادم خوب بگو من دو سه پیمانه سریع درست میکردم نه اینکه با اینجوری ضایع بشم.

خلاصه که با یاداوریش هم خجالت میکشم هنوز.

اما شد یک تجربه اول اینکه قشر زحمت کش کارگر و بنا رو با خودم که همه میگن چقدر کم غذایی یکی در نظر نگیرم.

دوم اینکه همیشه اینجور مواقع اگر زیاد باشه میتونن شب یا فردا بخورن پس مشکلی پیش نمیاد.

سوم طرف اگر تعارف رو کنار میگذاشت و به من میگفت زحمت و دردسرش خیلی خیلی کمتر از الان بود

نظرات 1 + ارسال نظر
الهه شنبه 22 خرداد 1400 ساعت 16:21

سلام اجی خوبی خسته نباشی بابت همه چی همین که زحمت کشیدی عیب نداره اجی مهم تجربه شد برات

سلام مرسی الهه جان،اره تجربه گران بدست میاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد