parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

مدرک

سال ۹۱ بود که ارشد قبول شدم فرشته کوچولومون دو ماهه بود.تقریبا ۸۰ درصد کلاس های ترم اول رو رفتم اما از انجا که خیلی درگیر دکتر و بیمارستان بودیم و دخترم خیلی بی تابی میکرد عطای ارشد رو به لقاش بخشیدم و بدون اینکه انصراف بدم ترک تحصیل کردم .بعد از پرواز فرشتمون یکی دوبار برای گرفتن مدرک کارشناسی که دانشگاه موقع ثبت نام گرفته بود اقدام کردم اما گفتن مبلغ ۲ میلیونی باید پرداخت کنی که توی اون سال ها مبلغ قابل توجهی بود این بود که تقریبا قید مدرک کارشناسی رو هم زدم.موقع شاغل شدن هم اصل مدرک رو نخواستن و من هم کپیش رو ارائه دادم اما سنگینی این کار ناتمام رو حس میکردم.این شد که این دفعه دل به دریا زدم و مبلغ مذکور رو پرداخت و مدرک بی ارزش کارشناسی رو پس گرفتم و بار بزرگی رو به مقصد رسوندم.

دو سه شب پیش منزل یکی از دوستان همسر بودیم که  بحث ادامه تحصیل شد و به من میگفتن چرا دیگه ادامه ندادی راستش هیچ جوابی نداشتم در حالیکه خودم به شدت علاقه مندم.

امسال که گذشت ولی برای سال بعد تصمیم گرفتم امتحان بدم

این هم گربه های خونه پدری همسر 


نظرات 7 + ارسال نظر
Marzi شنبه 21 خرداد 1401 ساعت 00:09 http://rozegaremarzi.blogsky.com

سلام بانو جان. حالت چطوره؟
چه خبرا ؟
موافق درس خوندنم. از هیچی و بیکاری بهتره. کلی انرژی و حس خوب هم به آدم میده.
ایشالا بزودی دانشجو بشی

سلام مرضیه جان
ممنون خبری نیست.خیلی کم مینویسی
اره به نظر منم سرگرمی خوبیه
ممنون

الهه جمعه 20 خرداد 1401 ساعت 22:26

سلام اجی خوبی اووف خیلی سخته واقعا که این همه گربه تو حیاط خونه پدرشوهرت هست ولی گربه اخلاقی بدی که داره اینکه خیلی پررو میشه و تو خونه هم میره اجی تجربه کردم که میگم حالا بابای این بچه ها هم دیدی اجی میاد پیش شون؟؟
احتمالا مادر این بچه ها رفته بیرون باردار شده و برگشته و دیگه نرفته چون پدرشوهرت بهش میرسه خیال گربه راحته ولی به نظرم این گربه رو عقیم کنین بهتره ها اجی بچه هاشم قبل بلوغ شون عقیم بشن بهتره اخه واسهخودشون خیلی خوبه درسته پدرشوهرت بهشون میرسه ولی اینا هی میرن بچه دار میشن اجی و گربه زیاد میشه اجی اینام گوشت خوارن اجی

سلام
خوبیش اینه که جدیدی ها میمونن و قدیمی ها خودشون میرن.انگار میدونن جا برای همه نیست

الهه پنج‌شنبه 19 خرداد 1401 ساعت 10:36

سلام اجی خوبی اوه پس این گربه نوه اونه ماشالله پدرشوهرت چه دلی داره

سلام اره

الهه چهارشنبه 18 خرداد 1401 ساعت 21:46

اوه یا علی نمیدونستم من فکر کردم این از خیابون پناه برده به اینجا اجی بعنی قبل اینم دو تا گربه اینجا بودن؟؟؟

اره یعنی مادربزرگ این بچه گربه ها هم اینجا بوده

الهه چهارشنبه 18 خرداد 1401 ساعت 17:26

سلام اجی خوبی ء من فکر کردمم فقط بعد زایمان و شیردهی مونده اینجا پس غذا هم میده من فکر میکردم دو تا بچه داره این گربه ولی فهمیدم سه تان از دم و دستش فهمیدم اخه ت عکس داشت شیر میخورد اون یکی هم داره نگاه میکنه ولی نگاه مادر بچه ها یه معنی خاصی میده اینکه کی شیردهی شون تموم میشه راحت بشم اجی اگه این گربه به پدرشوهرت اعتماد داره بهش بگو ببره عقیم کنه یه نوع عمله که گربه ها نمیتونن بچه دار بشن وگرنه این هی میره باردار میشه و حیاط میشه پر گربه

سلام اره سه تا بچه داره
باورت میشه این نسل سومی هست که اینجا بزرگ شده یعنی این خودش توی همین جا بدنیا اومده و بزرگ شده و حالا مادر

الهه سه‌شنبه 17 خرداد 1401 ساعت 17:49

سلام اجی خوبی ببخش من نظر گذاشتنام کم شده اخه چیزی ندارمم بگم درس خوندن خیلی سخته اجی ولی خودت دوست داری ادامه بده اجی عکس گربه رو گذاشتی اون یکی بچه که وایساده خیلی شبیه مادرشه ولی اگه یه روزی این دو تارو تنهایی با هم دیدی بدون مادرشون ممیخواد اینارو مستقل به بار بیاره یعنی ول میکنه تا بهش وابسته نباشن قضیه گربه هارو بهت گفتم چندماه بهشون غذا میدادم ایناهام مادرشون ولشون کرده بود فقط بعضی وقتا میومد و بچه ها باهاش میرفتن ولی بودن گربه تو حیاط خیلی سخته و طرف هر چقدر غذا بده اینا سیر نمیشن و بیشتر نزدیک ادم میشن چون تجربه دارم که میگم پدرم در اومد واقعا ببین پدر همسرت جایی رو سراغ نداره مثلا پناهگاهی چیزی چون ممادر این بچه بعد اینکه بچه هارو از شیر بگیره میره باز دوباره بچه دار میشه منظورم اینکه پدر همسرت به یه پناهگاهی بده که راهی به بیرون نداشته باشه که این مادر و بچه ها همیشه با هم باشن چون خیلیا بچه گربه هارو جدا میکنن از مادرشون یعنی میگم این باز بچه دار بشه معلومم نیست بچه هاشو مثل این دفعه اینجوری بزرگ کنه

سلام الهه جان ،اصلا اجباری در کامنت گذاشتن نیست هر وقت دوست داری بزار.
اره خیلی بامزه ان .پدر شوهر علاقه زیادی داره و کلی بهشون غذا میده.کجا برن از اینجا بهتر

الی سه‌شنبه 17 خرداد 1401 ساعت 14:21

ناخوداگاه رفتم یکی از پست هات درمورد فرشته کوچولوت رو خوندم بغض کردم و گریه...
زیرش کامنت نذاشتم که خودت برنگردی نبینیش.
من هم برادرم جوونمو چندین سال پیش از دست دادم و می دونم برای مادرم چقدر سخت تر از ما بود...
یه مدت افسردگی گرفتم و وضعیت تحصیلیم( اون موقع لیسانس بودم) داغون شد. اما دوباره سعی کردم ادامه بدم. الان اخرای ارشدم با نمره های عالی. بنظرم ادامه تحصیل فکر خوبیه اگه علاقه به درس خوندن داری. قشنگ ذهنتو درگیر میکنه :)
در پایان امیدوارم شاد و قوی ادامه بدی.

ممنون که سرزدی و ببخشید که ناراحت شدی
روح برادر نازنینت شاد و برای خودت و مادر عزیزت صبر آرزو میکنم.
کاش همچین دردی توی دنیا نبود
خوشحالم که تونستی بلند شی و به راهت ادامه بدی.
من تنها دلیلی که تونست بهم قدرت بلند شدن بده پدر و مادرم بودن و اینکه میدیدم از راه دور چقدر غصه میخورن در حالیکه هیچ کاری از دستشون برنمیومد .
ما به خاطر خیلی ها باید قوی باشیم.
امیدوارم به زودی تحصیل در مقطع دکتری رو شروع کنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد