آنچه این چند وقت گذشت + شرح کار هیجانی

ابجی خانم دانشجوی دکتری هست و چند وقتیه که شبانه روز داره زبان میخونه و امیدوار که بتونه برای کشوری دیگه اقدام کنه

تا این که با فرصت مطالعاتیش به کشور ایتالیا به مدت ۶ ماه موافقت شده و چند صباحی هست که مشغول انجام کارهای اداری و ویزا و ....

به صورت ناگهانی و کاملا یهویی همسر پیشنهاد داد که منم همراهش برم  و چند روزی بمونم .اوایل خیلی پیشنهادش رو جدی نگرفتم اما اصرار کرد و من هم ترغیب شدم که امتحانش کنم.

مراحل گرفتن وقت سفارت این روزها بدلیل حجم زیاد مهاجرت خیلی خیلی سخت شده.ایتالیا راحت تر از بقیه کشورهای عضو شینگن ویزا میده  و به همین خاطر وقت سفارت گرفتنش سختره.

هر هفته سایتش به صورت رندوم در یک ساعت و روز کاملا نامشخص باز میشه و فقط ۱۰ دقیقه فرصت دارید تا وقت رزرو کنید که اغلب مواقع اون ۱۰ دقیقه سایت هنگ میکنه  و نمیتونید.یک ماه تمام من پای لپ تاپ بودم تا اینکه بعد از ۴ هفته تونستم وقت بگیرم.همین قدر بدونید که این گرفتن وقت که کاملا رایگان هست  رو دلال ۱۶ میلیون میگیره و براتون وقت رزرو میکنه.این اولین قسمت اون کار هیجانی بود که نوشتم انجام شد.

مدارکم رو دادم سفارت و روزها در انتظار و استرس که ویزا میدن یا خیر.

البته از سفارت تماس گرفتن و علت نیومدن همسر رو پرسیدن و همین باعث شده بود گرفتنش ۵۰ ،۵۰ بشه

نگم که ابجی خانم چقدر نذر و نیاز کرده تا تنها نباشه و منم همراهش برم

پنج شنبه گذشته ایمیل رسید که پاسپورتتون اماده تحویله.

با کلی استرس و هیجان راهی سفارت شدم و ویزا شده بودم به مدت ۱۳ روز

اینکه دعوت نامه نداشته باشی و سابقه شینگن هم  نداشته باشه با توجه به حجم عظیمی از ایرانی ها که پناهنده میشن کار رو برای گرفتن ویزا سخت میکنه اما من تونستم

یکم بصورت ریزتر و با جزییات مینویسم که اگر کسی خواست بتونه استفاده کنه.

حالا زمانش بود که بلیط بگیریم.این رو هم بگم که چهارشنبه ابجی خانم بلیط گرفت برای ۱۸ اسفند و من همون بلیط رو رزرو کردم که فرداش بعد از اومدن نتیجه ویزا، بخرم.

پنج شنبه هنوز چیزی از خوشحالی گرفتن ویزا نگذشته بود که فهمیدم رزرو بلیطم برعکس همیشه ۲۴ ساعته نبوده و ابطال شده  اما قسمت وحشتناک ماجرا این بود که بلیط ها یک شبه چندین برابر شده بود .

با توجه به تغییر نرخ ارز قیمت بلیطی که رزرو کرده بودم با ۲۱ میلیون تومن حالا شده بود ۷۲ میلیون!!!!!

واقعا نمیدونستیم باید چیکار کنیم ابجی خانم بلیط داشت و من مجبور بودم همون پرواز رو بگیرم تا باهم باشیم .بقیه پروازها هم دست کمی نداشت.

(ادامه دارد)