اولین نفری هستی که اینو میشنوم ازش. ممکنه دلیلش اون فشار حس تنهایی باشه .
نمیدونم شنیدی یا نه که مادری ماشین رو بلند میکرد تا بتونه بچش رو که زیر ماشین رفته بوده نجات بده .درحالت عادی اگر بگن یک زن ماشین رو بلند میکنه میگی این دروغه و اغراق آمیز ولی اون حس اون موقع اون قدر شدیده که ممکنه هر چیزی پیش بیاد
نظرت قابل احترام دوست عزیز

زهرا دوشنبه 7 آبان 1403 ساعت 08:54

وااای این فیلم خیلی قشنگ
یک فیلم ساده و قشنگ ولی پر از حرف..

ربولی حسن کور شنبه 5 آبان 1403 ساعت 08:06 http://rezasr2.blogsky.com

قبول نیست
توی کامنتها اسپویل شد!

اخ راست میگین
معذرت میخوام
ولی دیدنش یک چیز دیگه هست.صحنه ها و حرف هایی که برای ما ایرانی ها خیلی غریبه توی فیلم هامون

اتشی برنگ‌اسمان پنج‌شنبه 3 آبان 1403 ساعت 20:35

من دیدم
شروعش برام مثل ملودی روح نواز بود و اخرش پر از غم… ولی گفتم چقدر خوب ک شب اخر زندگیش کلی حال کرد

چه خوب که دیدی
می دونی چیه به نظر من داشت یکم فرهنگ سازی میکرد اینکه واقعا تنهایی و پیری سخته و چه بهتر که ادم ها یک هم زبون داشته باشن در اون دوران .اما اخر فیلم فک کنم هر چه رشته بود پنبه شد
چه خوب گفتی ،اخرین شب زندگیش کلی حال کرد