-
سوییس رویایی روز هشتم
چهارشنبه 31 مرداد 1403 10:50
صبح ساعت 4 و نیم بیدار شدیم وسایل رو جمع کردیم با مترو نیم ساعت تا ترمینال بود اما مترو ساعت یک ربع به شش باز میکرد و اگر درست پیش میرفتیم شش و ربع میرسیدیم و شش ونیم هم حرکت بود.خیلی ریسکی بود.ما 5 و ربع جلوی مترو بودیم اما بسته بود.استرس جا موندن داشتیم مخصوصا اینکه محیط ناشناخته هست و تا بخای جای اتوبوس رو پیدا...
-
روز ششم دوشنبه 15 مرداد
سهشنبه 30 مرداد 1403 07:26
میلان ظهر حرکت کردایم این بار هم باقطار به سمت میلان خیلی دور نبود و حدود ساعت 7 شب رسیدیم .خونه ای که گرفته بودیم خیلی با مترو فاصله نداشت بلافاصله با چک کردن مترو تونستیم مسیر رو پیدا کنیم بلیط 24 ساعته خریدیم که فرداش هم راحت باشیم و رفتیم خونه ای که شبی 35 یورو گرفته بودیم. خونه خیلی قدیمی بود اما بازسازی شده بود...
-
روز پنجم سفر
شنبه 27 مرداد 1403 09:25
یکشنبه ۱۴ مرداد بود که تصمیم داشتیم بریم ونیز شهر مارکوپولو نزدیک ظهر بلیط گرفته بودیم تا کمی استراحت کنیم .یکم آب لیمو عسل درست کردم کمی هم نمک قرقره کردم. هیچ قرصی هم همرام نبرده بودم. وسایل رو جمع کردیم و رفتیم ونیز .حومه شهر خونه گرفته بودیم شبی ۵۰ یورو .خونه عالی و تمیز بود. وسایل رو گذاشتیم شام کنسرو لوبیا...
-
ناپولی
پنجشنبه 25 مرداد 1403 13:50
با قطاری رفتیم ناپولی که ۳۰۰ کیلومتر در ساعت سرعت داشت اون ها رویاهای ما رو زندگی میکنن. یک ساعته رسیدیم هم قطار عالی بود هم مسیر جذاب. توی همه قطار ها هم پریز برای شارژ موبایل هست هم اینترنت رایگان. اونم با این مسافت های کوتاه .اما قیمت قطار از اتوبوس هاشون خیلی بیشتره و حتی بیشتر اوقات از هواپیما. اما هواپیما بدون...
-
روز دوم و سوم
پنجشنبه 18 مرداد 1403 16:12
روز دوم صبح زود بیدارشدیم تا هوا سردتر هست بریم بیرون هواشناسی ایتالیا هشدار گرما داده بود البته که ماکزیمم ۳۶ درجه بود اما هم شرجی بود هم باید بیشتر روز رو پیاده و یا توی افتاب راه میرفتیم. فقط خوبیه ایتالیا این بود که شیر آب توی همه خیابوناش داشت و ابش عجیب سرد بود. رفتیم سمت مکان های تاریخی.بلیط اتوبوس هم ۲۴ ساعته...
-
سفر۱
شنبه 13 مرداد 1403 23:05
ساعت ۱۱ شب رفتیم فرودگاه امام ،پروازمون امارت بود و توی دبی توقف داشت به مدت و بعد هم حدود ۵ ساعت پرواز. هواپیما غ ول بزرگی بود بویینگ ۷۷۷ که خیلی نو و تمیز بود و حدود ۵۰۰ تا مسافر میگرفت.پذیرایی عالی بود و به قول همسر پول بلیط حلالشون باشه. متاسفانه نمیتونم عکس بزارم شما هم مشکل دارین؟ حدود ساعت ۲ ظهر به وقت ایتالیا...
-
فرودگاه
چهارشنبه 10 مرداد 1403 01:02
برای بار هزارم فهمیدم من آدم مهاجرت نیستم. دیدن گریه شون دردناکه بعدا نوشت:ظاهرا این پست باعث سو تفاهم شده گریه ادم هایی رو گفتم که از خانوادهاشون جدا میشدن.نه خودم
-
سفر
دوشنبه 8 مرداد 1403 22:00
چهارشنبه ۴ صبح پروازمون هست. استرس دارم ؟بله خیلی زیاد بار زیادی از این سفر بدوش من بوده.از گرفتن ویزا پروسه جمع آوری مدارک ،ترجمه ،تهیه تا خرید بلیط شهرهای مختلف رزرو هتل در شهرهای مختلف،بلیط قطار به مقصد های متفاوت و .... همه اینها در شرایطی هست که ما ایرانیها نمیتونیم حساب بین المللی داشته باشیم و این کار رو سخت...
-
ورزش
دوشنبه 8 مرداد 1403 21:53
این روزا ورزش و باشگاه خیلی بورس شده .خوبیش اینه که حتی اگر به تقلید از همدیگه بریم باشگاه ،کار مفیدی کردیم حدود یکسال هست که دارم میرم بدن سازی .حالا دیگه بدنم فرم گرفته و از دیدنش لذت میبرم (خودشیفته هم خودتونید) خیلی ها توی باشگاه از فرم بدنم تعریف کردن مفیدترین کار توی زندگیم بوده .امیدوارم رهاش نکنم
-
عجیب ولی واقعی
جمعه 5 مرداد 1403 07:46
خونه ما اینطوریه که این روزا که هوا خیلی گرمه هم دائم کولر روشن نیست البته اگر خونه باشیم حالا جالبه شب موقع خواب پنجره ها رو هم باز نمیکنیم با پنجره بسته و بدون کولر میخوابیم چرا؟چون هوای بیرون از تو خونه گرمتره
-
سفر
دوشنبه 1 مرداد 1403 14:40
هفته دیگه داریم مسافرتی میریم که شاید آرزوی خیلی ها باشه اما همسر هیچ ذوقی براش نداره و بالطبع ذوق من هم گرفته میشه. نوسانات خلقیش واقعا داره عذابم میده
-
خبر کوتاه بود و تلخ
یکشنبه 31 تیر 1403 21:32
یکی دو ماه پیش خانمی میومد باشگاه.داشتیم ورزش میکردیم که موبایلی زنگ خورد مربی گوشی رو گرفت و پرسید بچه ها این گوشی کی هست داره زنگ میخوره و همزمان روی گوشی رو نگاه کرد. اسم حمید سیو شده بود با عکس بازیگر حمید گودرزی خانم مذکور گوشی رو گرفت و جواب داد .ازشون پرسیدیم چه نسبتی با این بازیگر دارن که گفتن پسرم هست.خلاصه...
-
دختر خاص
دوشنبه 11 تیر 1403 13:46
عجیب ترین آدمی که توی زندگیم دیدم هم خونه ای ایرانی خواهرم بود. دختر متولد ۷۶ که بعد از لیسانس اپلای کرده بود و همزمان خودش رو برای آیلتس آماده کرده بود. وقتی هنوز مهاجرت نکرده بود زبانی رو که یاد گرفته بود تدریس میکرد کلاس های آشپزی بین المللی رفته بود تا توی کشور مورد نظر بتونه کار هم کنه. ۶ ماه بود آمده بود ایتالیا...
-
هیچ جا خونه خودم ادم نمیشه
شنبه 9 تیر 1403 11:05
همسر جان یک جلسه کاری داشتن شهرشون که بابت همین یک هفته زودتر رفتن و دیگه برنگشتن.به من گفت میای بریم و من گفتم نه راستش دو هفته موندن خونه پدر و مادر خودم هم سخته برام چه برسه خونه خانواده همسر با توجه به اینکه مادرشوهرهم نبود. با اینکه خیلی از دست همسر ناراحت بودم و تنهایی من اینجا براش مهم نبود و رفت اما اخر هفته...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 خرداد 1403 05:51
دیشب یرای اولین بار اسم دخترم رو روی یک شخص دیگه شنیدم سریال افعی تهران قسمت چهارم اسم دختر کوچولویی توی فیلم رونیا بود و من فرو ریختم چقدر برای مادرایی که اسم بچشون فراوونه سخته