-
اهمیت ثبت نظر
سهشنبه 9 خرداد 1402 01:30
یکی از چیزهایی که در کشورهای دیگه خیلی مهمه ثبت نظر بعد از خدمات هست که توی ایران هم کم و بیش انجام میشه ولی با این تفاوت که مردم ما حال ندارن نظراتشون رو ثبت کنن. وقتی این ثبت نظرها زیاد بشن اون وقت که دیگه به واقعیت نزدیک میشه و قابل اعتماد میشن .اما تا وقتی تعداد بالایی شرکت نکنن نمیشه بهشون اعتماد کرد. خود ما الان...
-
درهم و برهم
شنبه 30 اردیبهشت 1402 10:41
روز اول نمایشگاه رفتیم برای بازدید.کلا موضوع کتاب نبود امسال فقط و فقط حجاب بود.تصمیم گرفتم مجازی بخرم با توجه به اینکه بن دانشجویی خواهر رو داشتم.چند تایی کتاب ناب خریدم از نشرهای مختلف که یکیش دانشگاه تهران بود.کتابی که برام فرستاده بود پاره کهنه با کاغذهایی سیاه شده بود اعتراضم رو توی سایت ثبت کردم گفتن بررسی میشه...
-
ربا
شنبه 23 اردیبهشت 1402 10:13
چهارشنبه تا ظهر دنبال کارهای محضر و بانک بودیم تا بتونیم وام مسکن رو در موقع سند زدن به فروشنده بدیم.برای یک وام ۲۸۰ میلیونی ۵۷ میلیون اوراق خریدیم و شش میلیون و پانصد هزار تومن کارمزد دادیم به بانک!!!!!!!!!! وحدود ۱۰ میلیون هم باید پول سند رهنی در محضر پرداخت بشه. تا ۱۰ سال باید قسط بدیم و خونه در رهنه بانکه و به...
-
خواهر فرنگ نشین
دوشنبه 18 اردیبهشت 1402 14:08
گفته بودم که حدود دو ماهی میشه خواهر کوچیکه رفته فرنگ بابت فرصت مطالعاتی دوره دکتری چند روزه که وقتی باهاش صحبت میکنم بغض داره و به زور خودش رو نگه میداره.نمیدونم چی داره بهش فشار میاره.هر چی که هست دیگه اصلا قصد موندن رو نداره . دیروز میگفت فکر میکنن اینجا چقدر بهشته و ارزو دارن جای ما باشن .درصورتی که اصلا اینطور...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 اردیبهشت 1402 12:26
قبض موبایلم رو پرداخت کردم گوشیم رو رایگان کردم و به لیست بلند بالایی از دوستان و آشنایان زنگ زدم.
-
تفریحات سالم
یکشنبه 10 اردیبهشت 1402 11:46
تفریحات سالم این روزها آب دادن به ایناست. اخ که چقدر دلبرن وقت برداشت نزدیکه
-
معرفی یک میوه جدید
پنجشنبه 7 اردیبهشت 1402 19:33
کسی اسم این میوه رو میدونه؟ حدس میزنم افراد کمی بدونن خوب این میوه نرسیده درخت زرد آلو هست که بهش میگن چغاله.مزش ترشه شبیه گوجه سبز یک چیزی شبیه چغاله بادووم اما بسی خوشمزه تر نمیدونم چرا این میوه مظلوم مونده و کسی نمیشناسش. دیروز وقتی از سرکار برمیگشتم جلوی یک مغازه دیدم رد شدم حدس زدم اشتباه دیدم ولی وقتی برگشتم...
-
جوانی کجایی که یادت بخیر
دوشنبه 4 اردیبهشت 1402 12:55
نمیدونم افزایش سن هست که آدم رو محتاط تر و محافظه کار و مضطرب تر میکنه یا عوامل بیرونی ناشی از اتفاقات روی داده شاید هم هر دو نمیدونم ولی میدونم دیگه من اون ادم قبلی نیستم .بابت انجام کارها بسیار نگرانم. الان هم که کارهای سند و گرفتن وام شروع شده دوباره اضطراب انجامشون رو دارم تا وقتی به پایان برسه.کار خاصی هم نیست...
-
تئاتر
یکشنبه 3 اردیبهشت 1402 07:30
خوب بالاخره مشکلات حل شد اگر تهران هستید تئاتر اکازیون سینما گلریز.دو ساعت تمام میخندید. تصمیم گرفتیم هزینه تفریح رستوران رفتن رو بدیم به دیدن تئاتر خیلی تاثیرش تو رو حیه ماندگارتره. این ۴ روز دیرتر از ۶ بیدار نشدم.یعنی هوا انقدر روشنه که فکر میکنی ۹ صبحه. به نظرتون اون نماینده هایی که تغییر نکردن ساعت رو تصویب کردن...
-
تعطیلات
پنجشنبه 31 فروردین 1402 18:46
چقدر قبلش خوشحال بودم و برنامه ریزی کرده بودم . یکی دو روزه بریم همدان که تا حالا نرفتیم یا نه وسط،تعطیلات بریم شمال که به ترافیکش نخوریم. یا اینکه بمونیم تهران و جاهای دیدنی که هنوز فرصت نکردیم رو بریم مثل کاخ نیاوران خونه جلال آل احمد و.... ولی........
-
هیچ جا خونه خود آدم نمیشه
سهشنبه 22 فروردین 1402 10:14
1- بعد از حدود 25 روز دیشب برگشتیم خونمون.واقعا که بهشت بود. هیچ جا خونه خود آدم نمیشه واقع واقعا لمس شد. 2- کارهای وام مسکن و سند خونه رو باید انجام بدیم به صورت فشرده.امیدوارم به تاریخ سند زدن برسیم 3-چرا امسال داره انقدر زود تابستون میاد توی جاده دما تا 31 هم رسید. 4- عید امسال برام واقعا پربار بود خوندن کتاب گوش...
-
فیلم دیدن
شنبه 12 فروردین 1402 09:47
سریالmaid رو هرشب با همسر میبینیم به نظرم خیلی آموزنده هست و البته ناراحت کننده ولی هردوتامون دوستش داریم. برادران لیلا رو من تنهایی دیدم .دیشب به همسر میگم بیا ببین فیلم قشنگی هست میگه نه ناراحت کننده هست نمیخام ببینم.بهش میگم جناب همسر اون سریالmaid که میبینی از این فیلم ناراحت کننده تره.میگه ادم خودش رو با یک خارجی...
-
تیکه ای از بهشت
دوشنبه 7 فروردین 1402 18:48
شمالشرق کشور
-
آغاز سفر
یکشنبه 6 فروردین 1402 10:05
از ساعت تقریبا ۱۲ شب چهارشنبه ۱۷ اسفند که حرکت کردیم سمت فرودگاه امام سفرمون شروع شد. ساعت ۴ پرواز داشتیم با یک توقف در ترکیه اولش بیخوابی یکم اذیتمون کرد اما وقتی رسیدیم ترکیه کلی توی فرودگاه گشتیم از مک دونالدساندویچ گرفتیم و خوردیم و بیخوای یادمون رفت. هنوز کمی استرس داشتم که گم نشیم مشکلی پیش نیاد و راحت به مقصد...
-
....
پنجشنبه 25 اسفند 1401 13:38
لعنت بهتون که باعث میشین جوونامون آواره این کشور و اون کشور بشن توی فرودگاه هستم و دارم برمیگردم. کلی خواهر کوچیکه گریه کرد. قسمتی از سفرنامه رو نوشتم برگردم با عکس و جزییات کامل میزارم