ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
همسر از سفر برگشت و خوب من هم نشد برم پیشش
به جاش خواهر ها اومدن پیش من و حسابی گشتیم و خوش گذشت
چیزای جالبی تعریف میکرد همسر که شاید برای شما هم جالب باشه
اول اینکه خیلی هندی ، بنگلادشی و کلا مهاجر عمان رو فرا گرفته.دوم اینکه دید بسیار خوبی نسبت به ایران و ایرانی داشتن و معتقد بودن ایران با وجود تحریم ها پیشرفت خیلی خوبی کرده البته نمیدونن دهن یک ملت صاف شده.خلاصه اینکه هم عربها و هم مهاجرها برخوردشون خیلی خوب بوده.
کلا 4 میلیون جمعیت داره و حالا چند سالیه که رو اورده به مهاجر پذیری.
هرچند که حجاب آزاده اما به ندرت خانمی میبینی که حجاب نداشته باشه و مهاجرین هم خیلی رعایت میکنن
به شدت به این معتقدم هر آرزویی ددلاین داره و تاریخ انقضا. یعنی هر چقدر هم آرزوی بزرگی باشه باز هم روزی میرسه که دیگه دلت نمیخواد یا حداقل اگر اتفاق بیوفته دیگه خوشحال نمیشی.
سال 2017 همسر به یک شرکت خارجی معروف ایمیل زد و رزومه فرستاد یکبار ایمیلش جواب داده شده اما دیگه ترتیب اثری ندادن.
امسال به واسطه یکی از دوستانش دوباره به اون شرکت معرفی شد.قرارداد بست و حالا رفته سراغ اولین پروژه توی عمان.
حالش هنوز خیلی اوکی نشده بود ولی چاره ای نبود باید میرفت.
خودش میگفت چرا الان؟؟ حالا که دیگه اون انگیزه و شور و شوق و حتی انرژی نیست.
ولی زمانش الان بود و واقعا به این معتقدم هر چی در زمان خودش اتفاق میوفته.
10 روزی باید اونجا باشه.احتمال داره منم اخر سفر برم پیشش و با هم برگردیم.
هزینه ها به شدت در عمان بالاست هر ریالشون 210 هزار تومن ماست.3 برابر دلار!!!!!!
و این ادم رو میترسونه.
بدون کفش و لباس کار و کلاه ایمنی اجازه ندادن وارد بشن کاری که اینجا اصلا انجام نمیشه در صورتی که کار همسرم با کامپیوتر هست
یک هفته هست من و همسرم افتادیم و قدم از قدم نمیتونیم برداریم سرم تراپی هم خیلی جواب نداده صرفه امونمون رو بریده.یک هفته هست خونه ایم و سرکار و بیرون نرفتیم ولی دریغ از اپسیلنی بهبودی
مواظب خودتون باشید بیماری به اوج خودش رسیده
بعد از اینکه مصاحبه زیبای خانم تینا پاکروان رو با برنامه تاک شو اکنون دیدم وسوسه شدم که سریال خاتون رو ببینم و نگم که چقدررررر زیبا بود و هست(تموم نشده هنوز)
چقدر من با این زن هم ذات پنداری کردم و چقد اشک ریختم .قسمت 4 برام سراسر غم و استیصال بود
چقدر خانم نگار جواهریان ،اقای افشین خطیبی قشنگ بازی کردن.
دست مریزاد خانم تینا پاکروان
دیروز توی بی ارتی دختره به زور سوار شد راننده هم در رو بست و حرکت کردقسمتی از وسایلش لای در گیر کرد.بلند داد زد در رو باز کن.راننده به حرکتش ادامه داد(غیر از ایستگاه نباید توقف کنه) توی ماشین دختره شروع کرد به فحشای رکیک به راننده.
اولین ایستگاه، هم راننده هم دختر پیاده شدند و نگم که چه فحش هایی اون دختر میداد.فحش های رکیک جنسی
واقعا چه خبره توی این مملکت یک دختر چرا باید چنین فحش های که به نظر من حتی گفتنش از سمت یک مرد هم نهایت بی ادبی هست به زبون بیاره.
راننده اتوبوس خیلی مراعات اون دختر رو کرد ولی دختر....
واقعا من خجالت کشیدم