parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

غمی بی پایان

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست

ودلم بس تنگ است باز هم می خندم

انقدر می خندم که غم از روی رود....

زندگی باید کرد

گاه با یک گل سرخ گاه با یک دل تنگ

گاه باید رویید در پس این باران

گاه باید خندید بر غمی بی پایان......

آغاز یک پایان

هیچ وقت فکر نمی کردم روزی چنین وبلاگی بسازم برای فرشته ایی که فقط دو سال و هشت ماه مهمون زمین بود حتی روزی که فهمیدم کلیه های نازنینش قرار نیست خیلی باهاش همراه باشن.همون زمان هم من به تنها چیزی که فکر میکردم خوب شدنش بود ولی زهی خیال باطل

حالا من و موندم و دردی که جگرمون رو می سوزونه من باید این هفته سه سالگیش رو جشن میگرفتم ولی ...

الان باید برم سرخاکش

خدایا کمی صبر فقط کمی این که چیز زیادی نیست......