-
شکوفه
سهشنبه 26 مهر 1401 18:46
درختای خونه پدری شکوفه دادن اونم این موقع سال!!!! انگار اونها هم فهمیدن بهار نزدیکه اینم عکسش کلا امسال همه چی بهم ریخته اما برای درختان این شکوفه دادن اون هم توی این زمان چیز جالبی نیست. هر سال این موقع اونجا باید بخاری ها رو روشن میکردن اما امسال خبری از سرما نیست چند تا جوون توی یک محیط بینظیر با منظره مه و چای...
-
درود به شرفتون
دوشنبه 11 مهر 1401 10:36
درود به شرف مردانی که پا به پای زنان برای احقاق حقشون ایستادن کتک خوردن باتوم خوردن اما پا پس نکشیدن. ایستاده باید براتون دست زد امیدوارم روزی به جای عرق شرمندگی اشک شوق رو توی چشماتون ببینیم.
-
هشتک
چهارشنبه 30 شهریور 1401 08:50
چه صحنه هایی که دیشب ندیدیم.....
-
گمشده من
یکشنبه 27 شهریور 1401 14:00
گمشده بودی رفته بودی پیش پلیس درحالیکه اصلا بلد نبودی فامیلیت رو بگی اما پیجر بابا رو صدا زد وقتی رفتیم تو رو دیدیم گریه کرده بودی و چشمات قرمز بود.بغلت کردم.برای اینکه اون حس ترس رو ازت دور کنم محکم در آغوشت گرفتم و بوسه بارانت کردم.نمیدونم چی شد که بیدار شدم .کم بود خیلی کم .جبران دلتنگی های این ۷ سال نبود
-
جابجایی ۲
سهشنبه 22 شهریور 1401 12:07
درست ۸ روزه که جابجا شدیم ولی به اندازه ۸ تیکه هم وسایل رو مرتب نکردیم. چون خونه نوساز طبیعتا خیلی از وسایل هنوز نصب نشدن از جمله سرمایش که فروشنده محترم فرمودن به امسال نمیرسه و ما روزگار رو با پنکه سر میکنیم و هل هل میزنیم. از همسایه های قبلی خداحافظی کردیم و کلی ابراز ناراحتی کردن از رفتنمون.حالا دلیلش خوب بودنمون...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 مرداد 1401 13:27
نمیخوام غر بزنم که ای این مملکت فلان و بهمانه اما اگر در راستای سرقت گوشیم که یکسال و نیم پیش بود و من کلا فراموشش کرده بودم پیامکی بیاد با این مضمون "متهم پرونده شما در تاریخ ۱۴۰۱/۰۵/۲۹ دستگیر و به سرقت اموال شما(گوشی موبایل) اعتراف کرده لطفا به فلان آگاهی مراجعه کنید " چه میکردید؟ صبح با ته مانده ای از...
-
سورپرایز تولدانه
چهارشنبه 26 مرداد 1401 23:09
فردا تولد همسر جان هست و خوب مثل اکثر اوقات ماموریت هستن و رفتن خرمشهر تصمیم داشتم امسال سورپرایزش کنم البته که دو دل بودم حالا میگم چرا توی اینترنت ادرس وشماره گل فروشی و شیرینی فروشی رو پیدا کردم و میخواستم سفارش بدم که فردا بعدازظهر با پیک ببرین جلوی مهمانسرا ،بماند که نمیدونستم دقیقا کجاست و فقط اسمی ازش شنیده...
-
باورکردنی نبود
دوشنبه 24 مرداد 1401 10:25
با تمام دلهرها و استرس ها به لطف خدا و دعای دوستان با نهایت راحتی و زودتر از موعد چک پاس شد. شاید این نوع معامله ها برای یکسری افراد روتین باشه و بی استرس اما برای ما مردم عادی که به قول قدیمی ها دوست داریم سرمون رو راحت روی بالشت بزاریم پرتنش هست.این شد که تصمیم گرفتیم حالا حالاهادیگه به فکر عوض کردن خونه نباشیم....
-
ادامه نگرانی ها
جمعه 7 مرداد 1401 20:11
انگار این تشویش و نگرانی تمومی نداره خونمون فروش رفت خداروشکر اما با شرایط خاص مشتری اول پسند کرده بود و قرار بود نشست بزاریم که مشتری دوم آشنا دراومد و حسابی خوشش اومد و سریع بیعانه داد که برای من نگه دارید اما اصلا شرایطش به ما نمیخوره و پول نقدی هم نداره.قراره خونه بفروشه ماشین بفروشه و یک سری کارهای دیگه تا به...
-
نگرانی و تشویش
سهشنبه 4 مرداد 1401 15:19
یادمه دو سال پیش که درگیر خرید خونه بودیم وقتی تمام اضطراب ها و کش و قوس هاش تموم شد با خودم عهد کردم که دیگه دنبال عوض کردن خونه نباشم و چه زود عهد شکستم خونه جدید رو قولنامه کردیم در واقع بیشتر محلمون رو عوض کردیم نه اینکه فکر کنید اون بالاها رفتیم نه فقط به محل کارمون نزدیکتر شدیم. اما هنوز خونه خودمون فروش نرفته...
-
جابجایی
شنبه 25 تیر 1401 10:52
قصد داریم یک مقدار محل زندگیمون رو تغییر بدیم و به محله دیگه ای بریم تا همسر به شرکتشون نزدیکتر بشه .شرکتشون غرب تهرانه و خونمون شرق.تصمیم داریم بریم مرکز که هم من و هم همسربه محل کارمون نزدیکتر بشیم اما.... وقتی قیمت خونه ها رو میبینیم دود از سرمون بلند میشه فکر کنید از دو ماه پیش تا الان متری ۲۰ میلیون توی این منطقه...
-
۲۵ تیرماه
شنبه 25 تیر 1401 10:45
دقیقا ده سال پیش بود و درست روز شنبه و همین ساعت که من و همسر برای اولین و اخرین بار مامان و بابا شدیم .دخترک زودتر از موقع به دنیا اومد .فرشته ما هم برای اومدن به این دنیا عجله داشت هم برای رفتن. باورم نمیشه اگر الان بود من مامان یک دختر ده ساله بودم و همزمان هفدهمین سالگرد ازدواجمون چقدر روزها و ماه ها و سالها زود...
-
یک روزایی...
پنجشنبه 16 تیر 1401 14:21
یک روزایی هست که دیگه فکر میکنی چیزی برای از دست دادن نداری و رسیدی ته خط.شاید تا دیروزش برات جور دیگه ای بوده اما گاهی چیزایی ثابت میشه که درد داره قبول کردنش درد داره باورش و امروز برای من یکی از همون روزاست چقدر خوبه که از خانواده م دورم
-
بهار در دل تابستان
پنجشنبه 9 تیر 1401 11:52
اومدیم زنجان انقدر هوا عااالی و بهاری هست که وصفش غیر ممکنه اونم بعداز گرمای ۴۰ درجه دیروز تهران
-
مترو-پل
پنجشنبه 26 خرداد 1401 23:55
اینم جدیدترین عکس از متروپل همسر رفته آبادان و خودش عکس گرفته