-
باغ گلهای کرج
جمعه 19 فروردین 1401 16:32
مهمون من باشید در باغ گلهای کرج
-
پایان تعطیلات
جمعه 19 فروردین 1401 16:15
بعد از کرمان چند روزی هم رفتم ولایت خودم. روی هم رفته خوب بود . تصمیمات جدیدی گرفتم که باید امسال به سرانجام برسونمشون.مهمترینش سرمنزل مقصود رسیدن در زبان هست .امیدوارم بتونم برای گرفتن ایلتس کاری بکنم امسال وتصمیم بعدی بیشتر کتاب خوندن هست امیدوارم بشه وقت هایی که بیهوده مصرف میشن رو کم کرد و به جاش کتاب خوندن رو...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 2 فروردین 1401 07:26
با غ شازده کرمان بسیار شلوغ بود و پر از مسافران نوروزی
-
مراکش
جمعه 27 اسفند 1400 22:28
همیشه دوست داشتم یک سفر به مراکش داشته باشم چند باری هم بلیطش رو سرچ کردم اما اونقدر قیمتش به خاطر طولانی بودن مسیر بالا بود که پرونده اش رو بستم حتی به همسر هم گفتم که خیلی دوست دارم غذاهای مراکشی رو امتحان کنم. این ایده رفتن به مراکش هم مال چند سال پیش هست که رفته بودیم یک رستوران مراکشی در کوالالامپور که خیلی از...
-
اخر سالی و برنامه های پیش رو
پنجشنبه 26 اسفند 1400 17:08
جناب همسر تا روز شنبه ماموریت هستن و برای یکشنبه صبح هم بلیط گرفتیم برای کرمان دیار همسر جان که پیشنهاد خودم بود وبسیار دوست دارم برم .حال و هوای کرمان توی ایام عید خیلی زیباست.یک شهر دیدنی با هوایی عاالی.اگر تا حالا به این شهر سفر نکردین حتما یک عید رو برای کرمان و یزد در نظر بگیرین که بینظیرن در این ایام. ولایت خودم...
-
عیالواری
پنجشنبه 26 اسفند 1400 16:43
اینم از مهمون خونه ما برای همسر عکسش رو فرستادم نوشته مبارکه عیالوار شدیم توضیح نوشت:ما خونمون تراس نداره وقتی اینجا رو خریدم دادیم برامون از این تراس ها درست کردن که میشه ازش برای لباس پهن کردن استفاده کرد. در واقع اینجا تراس خونه ماست
-
اسفند دوست داشتنی
سهشنبه 3 اسفند 1400 10:00
اسفند دوست داشتنی رسید هر چند که برای من یاداور روزهای خوبی نیست اما نمیشه دوستش نداشت.سعی کردم که خاطرات بد رو بزارم یک گوشه دلم و بهشون دست نزنم و این قسمت رو زیرو رو نکنم. گفته بودم زود خونه تکونی رو شروع کنید تا بتونید از این حال و هوای نزدیک بهار لذت ببرید بنده ۷۰ درصد خونه تکونیم تموم شده و تقریبا خریدهای عیدم...
-
حال ناخوش
چهارشنبه 27 بهمن 1400 14:56
همه چی از یک خواب شروع شد صبح بعد از بیدار شدن کلی دمغ بودم و مستعد فوران دلم به شدت گریه میخواست تا شب چند باری اشکی شدم و روز بعد هم با شدت بیشتر ادامه داشت البته چاشنی تند و تیز همسر جان هم به شدتش افزود.تا امروز... که تمام شد خداروشکر
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 بهمن 1400 12:12
نه حس بویایی دارم نه چشایی از غذایی که میخورم فقط ته مونده ترشی و شوری رو میفهمیدم و دیگر هیچ......
-
سلام بر او میکرون
سهشنبه 12 بهمن 1400 19:25
خوب بعد از پروسه مهمونداری نوبت بیمارداری رسید .بابای یک فرشته برای یکسری کارها باید میرفت عراق و به دنبال اون تست پی سی ار لازم بود کمی گلو درد داشت اما مشکل دیگه ای نبود در کمال تعجب تستش مثبت شد و بعد از آن علایم بیماری مثل تب و لرز و بدن درد و گلودرد ظاهر شد. خلاصه که دو سه روزی هست خودمون رو بستیم به شلغم ویتامین...
-
روز زن
یکشنبه 3 بهمن 1400 22:59
پریروز همسر خونه بود و من سرکار بودم چون کار همسر پروژه ای هست روزهای زیادی پیش میاد که خونه باشه وقتی که کار خاصی نداشته باشه و یا لازم نباشه بره شرکت. توی راه برگشت زنگ زد که کجایی گفتم توی راه دارم میام خونه ،گفت چی برام خریدی من روز زن هست فکر کنم اشتباه گرفتی ،فرمودن نخیر الان خانم خونه منم و شما باید برام کادو...
-
مهمانداری
سهشنبه 28 دی 1400 16:30
هفته قبل و این هفته درگیر مهمونداری هستم.در کنار خستگی هاش خوبه که خونمون شلوغ شده و سرگرم هستیم. # خواهر داشتن نعمت بزرگی هست با همسر بیرون بودیم وقتی برگشتیم خونمون مثل دسته گل شده بود .
-
از همه جا
شنبه 11 دی 1400 14:25
جدیدا یک اخلاقی پیدا کردم که در بعضی مواقع خوب ودر بعضی موارد اذیت کننده هست.اینکه حتما باید کاری که مدنظرم هست رو انجام بدم و تا این کار انجام نگیره آروم نمیگگیرم. این شامل تمام کارهای کوچیک و بزرگ میشه. وقتی انجام میشه یک لذت بسیار و وقتی هم که عقب میوفته یک خودخوری بزرگ همراهشه. برق خونه اومده ۴هزار تومن ،خواستم...
-
معایب
چهارشنبه 1 دی 1400 05:29
از سفرهای زیاد و گشتن دور کشور گفتم ولی از معایب شغل بابای یک فرشته نگفتم. بابت کاری من برگشتم تهران و همسر الان اراکه و نتیجه اینکه دوتامون یلدا رو در تنها ترین شکل ممکن بدون هیچ هندوانه و لبو و آجیل و بقیه مخلفات گذروندیم امیدوارم همگی شب بی نظیری داشته باشید و زمستونی عااالی در پیش رو یلداتون مبارک
-
دستخط
دوشنبه 29 آذر 1400 11:33
به دعوت ریحانه عزیز این دست نوشته تقدیم به همه دوستان