-
درمیان باران و برف
شنبه 27 آذر 1400 16:45
توی روستا شب ها کنار اتیش و چای هیزمی و سیب زمینی تنوری و یکی دو روز اخیر میان باران و برفی که حداقل چند سالی هست درست و حسابی ندیده ام بله جای دوستان خالی غرب کشوریم
-
مهربونی
دوشنبه 8 آذر 1400 10:59
نگهبان ساختمونی که شرکتمون داخلش هست امروز صدام کرد و یک دونه خرمالو بهم داد گفت از حیاط خونمون هست و رسیده و شیرینه گاه همین مهربونی های کوچیک و ساده میتونه روز ادمو بسازه.در این مورد ولخرج باشیم لطفا
-
و خدایی که در این نزدیکی ست
دوشنبه 8 آذر 1400 09:48
دو سه ماه پیش مبلغی رو به عنوان کمک برای شخصی واریز کردم که خیر هست و به ایتام کمک میکنه دقیقا فردای اون روز همون مبلغ به عنوان جایزه از بانک ملی به حسابم واریز شد. وقتی رفتم بانک و پرسیدم چی بوده گفت جایزه برنده شدی. و حالا دیروز دوباره مبلغی کمک و امروز دوباره واریز بانک ملی به عنوان جایزه عجیب نیست.....
-
Money heist
سهشنبه 25 آبان 1400 11:10
سریال قشنگ و جذابی هست پیشنهاد میشود
-
کویر
دوشنبه 24 آبان 1400 14:30
اگه به کویر هم دقت کنیم قشنگی های خاص خودش رو داره نمیدونم شب کویر رو دیدید یا نه ولی بی نظیره پر از ستاره.حتی شهر های کویری هم شبشون پر ستاره هست فقط چون الودگی نوری هست به نسبت خود کویر کم ستاره تر هست. از مشهد که برمیگشتیم نزدیک منطقه خارتوران چندین و چند تابلو بود که اینجا محل عبور یوز ایرانی ست و زندگی یوز پلنگ...
-
اخ از دست این مردان
شنبه 22 آبان 1400 09:02
به نظر من مردها خیلی بیشتر از زنان حسودن. خانم ها حسادت رو خیلی راحت نشون میدن ولی آقایون نه. به همین خاطر تصور میشه خانم ها بیشتر حسادت میکنن. نوع حسادت هم در خانم ها و آقایون فرق میکنه. بیشترین نوع حسادت آقایون هم مربوط میشه به خانواده همسرشون.. (لزوما زندگی خودم رو نمیگم )
-
ادامه ماموریت ۲
شنبه 15 آبان 1400 11:04
بعد از مشهد بابت جلسه ای پیش اومد مجبور شدیم بیایم شیروان چند روزی اینجاییم و احتمالا دوباره برگردیم مشهد یک شب رفتیم روستای اطراف که واقعا پاییز قشنگی داشت
-
عکس های سفرنامه
شنبه 15 آبان 1400 09:54
بریم ادامه عکس های سفر قبلی دمای هوا در مسیر استان خوزستان در اواسط مهر ماه شوشتر و سازه های ابی بی نظیرش هتلمون که از این خونه های بومگردی بود دمای هوا در شوشتر یک مدل آش هم داشت به اسم قلقل که عالی بود
-
ابجی خانوم
شنبه 8 آبان 1400 10:21
خوب به لطف خدا و دعای دوستان ابجی خانم بهتر شده البته یک مقطعی سرفه هاش زیاد شده بود که با چند تا سرم و ویتامین سی بهتر شد ولی همش استرس این رو داشتیم که نکنه ریه ش درگیر شده باشه با این که تنها علایمش سرفه بود ولی بلز هم ترجیح دادیم بره سی تی و خیالمون راحت تر بشه البته میدونم ضرر داره اما استرس هم تاثیر منفی داره...
-
کرونا
سهشنبه 4 آبان 1400 15:55
خوب اولین بیمار کرونایی در خانواده ابجی خانم مشکوک به کرونا بعد از پیدا شدن یکی دو تا علایم به طبقه بالا فرستاده شد و تست کرونا هم داد بعد از سه روز با کلی استرس و نگرانی جواب مثبت تست اومد و من و مامان و خود ابجی خانم هر سه گریه کردیم. خلاصه که کلی نگران شدیم و همون شبانه با کلی پارتی از یک دکتر عفونی وقت گرفت و خودش...
-
برگشتم
جمعه 23 مهر 1400 16:00
روز پر از استرسی رو داشتم ساعت ۴:۳۰ صبح با همسر بیدار شدیم رفتیم ترمینال که اگر تاکسی خطی بود سوار شم اگر هم نبود که همسر من رو از گچساران برسونه فرودگاه یاسوج. رسیدیم ترمینال یکم قیمت رو بالا میگفتن چون صبح زود بود تا ۵ منتظر شدیم یکی اومد و قیمت مناسب تر داد و ما هم دربست گرفتیم برای اینکه به موقع برسم فرودگاه.همسر...
-
ادامه سفر ۴
چهارشنبه 21 مهر 1400 09:10
خوب مشخص شد که همسر اینا باید هفته دیگه هم باشن و من مجبور تنهایی برگردم .بدیش اینه که خود گچساران هر روز هواپیما نداره و فکر کنم یکی دو روز در هفته داره که به من نمیخوره باید برم یاسوج یا اهواز،که هر کدوم دو سه ساعتی راه هست.برای جمعه ساعت ۸ بلیط گرفتم از یاسوج ،فکر کنم از اینجا باید ۴ صبح حرکت کنم .چقدر سخته.....
-
لذت یک خواب خوب
چهارشنبه 21 مهر 1400 09:07
تا لذتش زیر دندونام هست اومدم بنویسم دیشب خواب دیدم دختر کوچولومون داره میاد حالا از کجا نمیدونم ولی قرار بود با ماشین بیارنش من و باباش هم منتظر بودیم و خیلی خوشحال. اومد میخندید بغلش کردیم بوسش کردیم یکم بازی کردیم .نمیدونم تولد کی بود فکر کنم تولد خودم بود کیک تولد خریدیم و شمع فوت کردیم جالبه بهمون میگفت چرا بی...
-
مشغله ذهنی
دوشنبه 19 مهر 1400 08:57
شرکت یکسری کار مالیاتی داریم که از انجامش متنفرم چون میدونم بیفایده هست و راستش دلیل اصلیش اینه که سررشته زیادی از این امور ندارم و رشته تحصیلیم نیست و به صورت تجربی چیزهایی یاد گرفتم.مدیر عامل هم گیر که یکسری شکایت و اعتراض بیهوده انجام بده و یکسری کارهای اضافه که میدونم در نهایت سرانجامی نداره ولی نمیتونم قانعش کنم...
-
ادامه سفر ۳
دوشنبه 19 مهر 1400 08:53
لب کارون تا ساعت ۱۲ بودیم اقایون هم فوتبال دیدن و ما هم کمی اب بازی کردیم ساعت ۱۲ تازه راهدافتادیم برای پیدا کردن جا اما دریغ تمام هتل ها پر بود اول تصمیم گرفتیم برگردیم لب کارون و همونجا بخوابیم برای اقایون راحت بود اما برای ما خانم ها نه همچنان به گشتن ادامه دادیم تا اینکه بالاخره یک هتل سنتی پیدا کردیم و شب رو...