-
امیدوار
سهشنبه 17 مرداد 1402 09:05
داشتم میومدم سرکار اقایی حدود ۷۰ ساله منو دیده میگه سلام گفتم سلام بله میگه خبر داری ؟ گفتم چی رو؟ گفت ا-خو-ند ها دارن میرن گفتم خداروشکر ،خدا از دهنت بشنوه یک نفر هم از همسر پرسیده آزادی کجاست همسر بهش ادرس داده طرف گفته میگن تو این مملکت که آزادی نیست. گفتم باید میگفتی برای رسیدن به ازادی باید از انقلاب گذشت
-
تحکیم خانواده
شنبه 14 مرداد 1402 13:52
عنوان مثل این درس های عمومی مزخرف دوران دانشگاه شد می دونم کلیپ دکتر هلاکویی رو میشندیم میگفت دو تا چیز برای استحکام یک خانواده لازمه 1- رابطه جنسی خوب 2- داشتن فرزند برای دومیش میتونم بگم درسته خانواده ای که فرزند دارن دنبال بهانه های واهی و الکی از یکدیگر نیستن و میدونن به خاطر بچه هاباید عاقلانه تر رفتار کرد. منکر...
-
شربت های بهشتی
سهشنبه 10 مرداد 1402 14:24
می دونم شاید یکم دیر شده باشه اما بازم پیدا میشه لذت درست کردن و نوشیدن شربت شاه توت و توت فرنگی رو توی این روزها از دست ندین .مزه بهشت میدن
-
مرض کم صحبتی
دوشنبه 9 مرداد 1402 13:55
دلم میخاد چند روزی با فراق بال و اسایش خاطر برم شهرمون .از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان دلم میخاد تنها برم و با ارامش خاطر ساعتها با خواهر و مامان و داداش جان صحبت کنم. دچار مرض کم صحبتی شدم این در حالی هست که همسر پایه صحبت کردنه و تو خونه ما من کم صحبت ترم . اما من دلم صحبت هایی از جنس زنانه میخاد.
-
تعطیلات
شنبه 7 مرداد 1402 12:22
سعی کردیم این تعطیلات به اضافه یک روز که خودم مرخصی گرفته بودم رو به کارهای عقب افتاده و پیاده روی اختصاص بدیم خوب و مفید بود ولی هر بار که از خونه رفتیم بیرون از گرما در حال ذوب شدن بودیم حتی شبا. بعدازظهر 5 شنبه وسایلمون رو خیلی سبک و ساده برداشتیم و رفتیم پارک اب و اتش اون هم پیاده البته یک مقدار راه رو با بی ارتی...
-
به بهانه هجدهمین سالگرد
سهشنبه 27 تیر 1402 12:50
دوم دبیرستان بودم سال 78 که خاله و پسرخاله (همسر فعلی ) اومده بودن خونه ما .سالگرد فوت مامان بزرگ بود و دیگه خاله جایی نداشت و اومده بودن خونه ما. به خاطر بعد مسافرت خیلی کم پسرخاله ها رو میدیدیم.اما این بار پسرخاله اومد و برام نامه ای نوشت و ابراز عشق کرد.گرچه قبل از اون هم از نگاه ها و رفتارش میشد فهمید اما الان...
-
فیلم
دوشنبه 26 تیر 1402 21:47
فیلم کفرناحوم رو حتما حتما ببینید عاالی و پرمحتوا
-
تولد
یکشنبه 25 تیر 1402 20:49
فرشته آسمونیم ۱۱ سالگیت مبارک
-
تلاش میکنیم
شنبه 24 تیر 1402 11:19
دیدن تئاتر کمدی ،خوردن شام توی تراس و دیدن فیلم از جمله کارهایی بود که این چند روز انجام دادیم تا کمی حالمون بهتر بشه. باید به زندگی برگشت حتی اگر چند روزی از دور گردونش خارج شده باشی.
-
low level
دوشنبه 19 تیر 1402 13:31
از نظر انرژی در پایین ترین سطح ممکن هستم. دلیلش رو هم خوب میدونم اما کاری ازم ساخته نیست. گرما هم شده مزید بر علت نمیخام موج منفی بدم اما نمیشه متاسفانه امیدوارم پست بعدی بهتر شده باشم
-
در جوار اقوام شوهر
شنبه 17 تیر 1402 14:46
یک هفته ای رفتیم شهر جناب همسر. از یکسری مسائل که بگذریم تا حدودی مسافرت بدی نبود.فقط به شدت حوصلت سر میرفت مخصوصا که زمانش به نسبت طولانی بود. تولد فرشتمون هفته ی دیگه هست .اونجا کیک خریدیم و دادیم فرشته های زمینی هم سن و سالش جشن بگیرن براش.
-
در حد انفجار
شنبه 10 تیر 1402 15:22
انقدر از دستش عصبانیم که دارم منفجر میشم. اخه ادم هم انقدر ساده که همه سرش کلاه بزارن اه
-
پت و مت
سهشنبه 6 تیر 1402 13:43
ساعت 6 صبح رفتم بانک که کارم رو زودتر انجام بدم. من:اومدم یک مبلغی ساتنا کنم کارمند بانک :الان نمیشه ساعت باز شدن سیستم ساتنا 7:30 صبحه. ساعت کاری رو عوض کردن اما ساعت ارایه خدماتی که نیاز به رفتن به بانک و انجامش دارن رو نه!!!!!!!! یاد چه کارتونی افتادین؟؟؟
-
شهامت
سهشنبه 6 تیر 1402 13:26
توی بی ارتی بودم خیلی شلوغ بود و درست تایم باز شدن شرکت های خصوصی. همان طور که میدونید قسمت خانم ها دو تا درب داره که معمولا راننده ها یکیش رو بیشتر باز نمیکنن.دختری نزدیک به راننده و درب اول اتوبوس بود و می خواست پیاده بشه.از راننده خواست که اون درب رو باز کنه و راننده قبول نمیکرد و میگفت از اون یکی در پیاده شو.رد...
-
اعتماد به نفس
دوشنبه 29 خرداد 1402 15:51
دو سه سال اولی که دخترم رفت مخصوصا ماه های اول به شدت عدم اعتماد به نفس داشتم بابت شرکت توی جمع ها و مهمونی ها. از خانم های باردار از کسانی که بچه داشتن به شدت فراری بودم جالبه که علتش حسودی نبود.علتش این بود که فکر میکردم من چیزی از اونا کم دارم و بابت این کمبود از جمع فراری بودم.فکر میکردم الان تمام توجه ها و نگاه...