parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

parvazeyekfereshte

پرواز یک فرشته

برف

در حالیکه اکثر استان های کشور برف اومده و خیلی ها گرفتار برف شدن  در جاده ها اینجا هوا بهاریه بهاریه تا جایی که دیشب موقع خواب ما بخاریمون رو روشن کردیم.نه اینکه کرمان هواش مثل بندرعباس گرم باشه اصلا این طور نیست بلکه کلا کرمان  با همه جا ساز مخالف میزنه اینجا معمولا چند روز بعد هوای سردش میاد وقتی که کل کشور رو به گرم شدن میره

چند وقت پیش هم اینجا برف اومده بود درحالیکه کل کشور خبری از برف و سرما نبود.

دیشب همسر باید میرفت ارومیه و یک هفته ای باید اونجا میبود ولی پروازش به خاطر بدی فرودگاه مهراباد کنسل شد و موندنی شد فکر کنم افتاد برای هفته دیگه.خیلی نگران بودم اخه یک قسمتیش رو باید با تاکسی میرفت که توی اون برف خیلی خطرناک بود..کلی هم برنامه ریخته بودم برای این چند روز که به بعدا موکول شد.راستش یک دو کاری میخام روی صورتم انجام بدم یکیش خط چشم  اون یکی هم چند تا خال روی صورتم رو میخاستم بردارم حالا ببینیم تا کی بختش باز میشه

برف

در حالیکه اکثر استان های کشور برف اومده و خیلی ها گرفتار برف شدن  در جاده ها اینجا هوا بهاریه بهاریه تا جایی که دیشب موقع خواب ما بخاریمون رو روشن کردیم.نه اینکه کرمان هواش مثل بندرعباس گرم باشه اصلا این طور نیست بلکه کلا کرمان  با همه جا ساز مخالف میزنه اینجا معمولا چند روز بعد هوای سردش میاد وقتی که کل کشور رو به گرم شدن میره

چند وقت پیش هم اینجا برف اومده بود درحالیکه کل کشور خبری از برف و سرما نبود.

دیشب همسر باید میرفت ارومیه و یک هفته ای باید اونجا میبود ولی پروازش به خاطر بدی فرودگاه مهراباد کنسل شد و موندنی شد فکر کنم افتاد برای هفته دیگه.خیلی نگران بودم اخه یک قسمتیش رو باید با تاکسی میرفت که توی اون برف خیلی خطرناک بود..کلی هم برنامه ریخته بودم برای این چند روز که به بعدا موکول شد.راستش یک دو کاری میخام روی صورتم انجام بدم یکیش خط چشم  اون یکی هم چند تا خال روی صورتم رو میخاستم بردارم حالا ببینیم تا کی بختش باز میشه

پنالتی میزنه

این چند وقت انقدر از بی حواسی دیگران ضربه خوردم که دیگه کلافه شدم.اینها فقط چند موردشون هستن

وقتی داشتیم میرفتیم ارومیه رفتیم راه اهن تهران که ماشینمون رو تحویل بگیرم مسئول مربوطه گواهینامه خواست همزمان با ما یک اقای دیگه ایی هم اومده بود که مسئول مربوطه همزمان کار ما دو تا رو انجام میداد.بعداز احراز هویت گواینامه ما رو میده به اون اقا اشتباها

من همون جا شک کردم و به اقای همسر گفتم که گواهینامه اون اقا رو چک کن چون به نظرم اومد عکس تو روش بود.اون اقا داشت از در خارج میشد که ما بهش گفتیم ببخشید گواهینامتون رو درست گرفتید که دیدیم بله گواهینامه همسر دست ایشون بود.تصور کنید که اگه اون اقا میرفت ما توی تهران زمانی که باید چندین ساعت رو توی جاده باشیم بدون گواهینامه و اینکه چطور اون اقا رو پیدا کنیم

ددومین مورد پند شب پیش بود  که رفتم داروخونه امپول ویتامین ب بگیرم اون فروشنده هم پرسید ایرانی یا خارجی من هم تاکیید کردم که حتما خارجی باشه وقتی اومدیم خونه دیدم که ای دل غافل پول خارجی رو گرفته ولی امپول ایرانی داده و روش با افتخار نوشته شده ساخت ایران .انقدر حرصی شده بودم ولی چون خیلی راه بود منصرف شدم از بردن و پس دادنش

بار اخری هم که میخاستم از پیش خانواده برگردم رفتم بلیط قطار بگیرم و خانوم مسئول پرسید ویژه خواهران بزنم و من هم گفتم اره حتما

وقتی اومدم و داخل قطار نشستم دیدیم بله اقا هم در کوپه داریم و ایشون فقط برای قشنگی سوال پرسیدن از من و عادی برام زدن

و اخریش اینکه کتاب زبانم رو دادم یکی از بچه ها بنویسه از روش توی کلاس.ایشون هم کتاب خودش رو اشتباهی به من دادن و من الان دو سه جلسه میرم کلاس و ایشون تشریف نمیارن هیچ تلفنی هم هیچ کس ازش ندارههههههههههههه

یعنی توی این کشور خودت مسئول تمام کارها هستی خودت باید داروت رو با نسخه چک کنی(حتما حتما این کار رو انجام بدین.چند بار برای خودم پیش اومده) خودت بلیط تاریخ ساعت و همه چی اون رو دوباره چک کنی.اگر وسیله ای میخری حتما دوباره سایزش و رنگش رو چک کنید و خلاصه خودتون حواستون جمع باشه .ملت .............پنالتی میزنه 

خونه تکونی

یک هفته ای هست که استارت خونه تکونی زده شده این روزا در حد تمیز کردن داخل کمد ها و کابینت ها میگذره تا به مراحل اساسی برسیم دلم دوباره یک سفر خارج از کشور میخاد برای عید که امسال بودجش نیست و فکر نمیکردم بشه امید داشت.

از عید موندن توی کرمان یا رفتن پیش خانواده به شدت بیزارم دلم میخاد عیدها جایی باشم که اصلا حال و هوای عید رو نداشته باشه

امسال به شدت دارم وسایل اضافه رو دور میندازم برخلاف سالهای پیش..دلم میخاد خیلی زندگیم جمع و جور باشه مدرن کاربردی و خلوت نه اینکه هزاران چیز بی استفاده و تزیینی  داشته باشم  در این راستا هم همه گلدون های مصنوعی و تزیینات رو جمع کردم ولی بازم احساس شلوغ بودن دارم.چقدر ما ایرانی ها خودمون رو درگیر خرید وسایل خونه ای میکنیم که سالیان سال هم ازش استفاده نمیکنیم.


** بیایید از این بعد پولهامون رو خرج شادی و تفریحمون کنیم تا اینکه کابینت هامون رو پر کنیم از ظرف ها و وسایلی که در این عصر که رفت و آمدها به شدت کم شده سالیان سال هم مورد استفاده قرار نمیگیرن و یا خرید خیلی چیزهای اضافی دیگه....

هر دم از این باغ بری میرسد

چقدر روزگار برای ایران و ایرانی سخت میگذره و غم انگیز این روزها

حق مردم ما این نیست خدایا خودت رحم کن